کلاچ

/kelAC/

برابر پارسی: چنک

معنی انگلیسی:
clutch, coupling

لغت نامه دهخدا

کلاچ. [ ک َ ] ( اِ ) عقعق. عکة. ( زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کلاچه و کلاغچه شود.

کلاچ. [ ک ِ ] ( انگلیسی ، اِ ) آلتی است در اتومبیل وجز آن که بوسیله آن راننده با اتصال وی به موتور، نیروی دوران موتور را به جعبه دنده و چرخهای اتومبیل انتقال می دهد، همچنین با انفصال آن از موتور، اتومبیل را از حرکت بازمی دارد. ( از فرهنگ فارسی معین ).
- پدال کلاچ ؛ آلتی است که زیر پای چپ راننده اتومبیل قرار دارد و راننده به وسیله آن کلاچ را به کار می اندازد. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

دستگاهی دراتومبیل که راننده بااتصال دادن آن بموتورقدرت دورانی موتوررابجعبه دنده وچرخهامنتقل میکند
( اسم ) آلتی است در اتومبیل که بوسیل. آن راننده با اتصال وی بموتور نیروی دوران موتور را بجعب. دنده و چرخها ی اتومبیل انتقال میدهد همچنین با انفصال آن از موتور اتومبیل را از حرکت باز میدارد . یا پدال کلاچ . آلتی است که زیر پای چپ رانند. اتومبیل قرار دارد و راننده بوسیل. آن کلاچ را بکار می اندازد .
عقعق . عکه

فرهنگ معین

(کِ ) [ انگ . ] (اِ. ) دستگاهی در اتومبیل برای قطع یا وصل کردن نیرو از موتور به جعبه دنده که توسط پدالی در زیر پای راننده صورت می گیرد.

فرهنگ عمید

=کلاج

گویش مازنی

/kelaach/ کلاغ سیاه و سفید & حیوان دو رنگ - هر چیز زشت و بدقیافه

دانشنامه عمومی

کِلاچ ( به انگلیسی: Clutch ) یکی از قطعات خودرو است. ریشه لغوی کلاچ یک واژه زبان آلمانی به معنی اتصال است. معنی رایج آن به وسیله ای گفته می شود که عمل اتصال یا قطع کردن را انجام می دهد. در زبان محاوره ای به آن کِلاژ یا کلاج[ ۱] نیز می گویند.
کلاچ وسیله ای است که به کمک آن راننده هر زمان که بخواهد می تواند اتصال موتور را از جعبه دنده جدا نماید، بدین معنی که موتور روشن باشد بدون اینکه چرخ دنده ها در جعبه دنده بچرخند و خودرو حرکت نماید. [ ۲] کاربرد کلاچ در مواقع تعویض دنده یا متوقف کردن خودرو است آن هم برای اینکه موتور خاموش نشود.
دستگاه کلاچ به وسیله پدال کلاچ که زیر پای چپ راننده قرار گرفته بکار می افتد. برای بکار انداختن کلاچ، راننده می بایست با پای چپ پدال کلاچ را تا انتها فشار بدهد. به هنگام شروع حرکت، پس از آنکه جعبه دنده در دندهٔ یک گذاشته شد، می بایست پای چپ راننده به آرامی از روی پدال کلاچ برداشته شود تا از جستن خودرو به سمت جلو جلوگیری به عمل آید. به حالتی که کلاچ گرفته می شود حالت خلاصی و به حالتی که کلاچ رها می شود حالت درگیر شدن کلاچ گفته می شود.
کلاچ در واقع وسیله ای برای قطع یا وصل کردن است که در سیستم های انتقال نیرو بکار می رود. به طور کلی این سیستم ها جهت استفاده از توان و نیروی تولید شده در موتور به شکلی دیگر یا در محلی دیگر مورد نیاز می باشند. حال برای آنکه بتوان بر روی این انتقال نیرو کنترلی را اعمال کرد، ساده ترین راه استفاده از کلاچ است تا هر زمان که نیاز به توقف یا برقراری دوباره انتقال نیرو باشد، این عمل انجام پذیرد. بارزترین کاربرد کلاچ که بهترین مثال آن نیز هست، استفاده از کلاچ در اتومبیل ها و وسایل نقلیه مشابه است. [ ۳]
یکی از قطعاتی که در هر نوع صفحه کلاچی وجود دارد قطعه «فنر صفحه کلاچ» است. این قطعه می تواند با ضخامت یا تعداد متفاوتی در صفحه کلاچ وجود داشته باشد. بعضی افراد گمان می کنند هرچه تعداد این فنرها در صفحه کلاچ بیشتر باشد صفحه کلاچ مرغوب تر و با کیفیت تر است اما به هیچ عنوان این گونه نیست. تعداد فنر به طراحی شرکت تولیدکننده و قدرت موتور خودرو بستگی دارد. مهم ترین وظیفه فنر صفحه کلاچ گرفتن ارتعاشات وارده از سمت موتور به گیربکس است. چراکه اگر این ارتعاشات توسط موتور به سمت گیربکس خنثی نشوند به صورت چکشی ضربه وارد می کنند.
عکس کلاچ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کِلاچ (clutch)
کلاچ آزاد است
هرگونه ابزار قطع تماس پیستون های در حال چرخش. استفادۀ اصلی آن در سیستم انتقال نیروی خودرو است. در خودروهای دارای گیربکس دنده ای، راننده هنگام عوض کردن دنده، کلاچ را فشار می دهد و با این عمل اتصال موتور و گیربکس را قطع می کند. کلاچ از دو صفحۀ اصلی تشکیل شده که عبارت اند از صفحه کلاچ و چدنی کلاچ. صفحه کلاچ روی میله ای منتهی به گیربکس قرار می گیرد. هنگام به کارگیری کلاچ، چدنی کلاچ صفحه کلاچ را بر چرخ طیّار موتور فشار می دهد و نیروی محرکه به گیربکس منتقل می شود. فشاردادن کلاچ چدنی کلاچ را جدا، و صفحه کلاچ را آزاد می کند. خودروهای دنده اتوماتیک کلاچ ندارند. در این نوع خودروها، نیروی محرکه از طریق اتصال مایع یا مبدل گشتاور از چرخ طیار به گیربکس اتوماتیک منتقل می شود.

مترادف ها

clutch (اسم)
چنگال، چنگ، کلاچ، کلاج، وضع دشوار

پیشنهاد کاربران

قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

کِلاچ
این واژه همان : کَلَنجار پارسی به مینه درگیر شدن است ،
می توان آن را کوتاهید ، و پسوند - آر را زُدود ( حذف کرد ) :
کَلَنج
یا با چنگ نو واژه ای برساخت :
چَنگیل ( مانند بندیل )
چَنگَن ( مانند تاوَن )
...
[مشاهده متن کامل]

چَنگَک ( مانند پوشَک )
این پسوَند - اَک پارسی همان - ایک کهن است، فهمیدهء کوچکی و خُردی پسان تر ها پدید آمده.

کَلاچ در زبان گیلکی به معنای زاغ و کلاغ است
کِ. گاز زدن در گویش کازرونی ( ع. ش )

بپرس