کلوچه

/koluCe/

معنی انگلیسی:
cake, cookie

لغت نامه دهخدا

کلوچه. [ ک ُ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) کلوچ. کلیچه. کلیجه. نان روغنی بزرگ. ( فرهنگ فارسی معین ). کلیچه. قرص. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || نوعی نان شیرینی و آن انواع دارد. طرز تهیه متداول آن چنین است : یک کیلو آرد سفید خوب را درظرفی ریزند و میانش را گود کنند و نیم کیلو کره صاف شده و 4 عدد تخم مرغ و اندکی نمک با یک استکان آب در آن ریزند و بهم زده مشت و مال دهند تا خوب خمیر بعمل آید سپس آن را در ظرفی نهند و دو ساعت به حال خودگذارند تا ور آید. ( فرهنگ فارسی معین ) :
کاک و کلوچه نسبتش گر به دو ماه کرده ام
سهل مبین که فکر آن من به دو ماه کرده ام.
بسحاق اطعمه.
- کلوچه قندی ؛ نوعی از شیرینی که از شکرو آرد گندم کنند. قسمی نان شکرین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

کلوچه. [ ک ُ چ ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کاوبازه است که در شهرستان بیجار واقع است و 380 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

کلوچه. [ ک ُ چ ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان میاندربند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

نوعی ازشیرینی که با آردگندم وروغن وشکردرست میکنند، گرده نان، کلیچه
( اسم ) ۱ - نان روغنی بزرگ . ۲ - نوعی نان شیرینی و آن انواع دارد . طرز تهی. قسم متداول آن چنین است : یک کیلو آرد سفید خوب را در ظرفی ریزند و میانش را گود کنند و نیم کیلو کر. صاف شده و ۴ عدد تخم مرغ و اندکی نمک با یک استکان آب در آن ریزند و بهم زده مشت و مال دهند تا خوب خمیر بعمل آید . سپس آنرا در ظرفی نهند و دوساعت بحال خود گذارند تا ور آید .

فرهنگ معین

(کُ چِ ) (اِ. ) نوعی نان شیرینی که با آرد گندم و روغن و شکر می سازند. کلیچه هم گفته می شود.

فرهنگ عمید

۱. نوعی شیرینی که با آرد گندم، روغن، و شکر تهیه می شود.
۲. گردۀ نان.

گویش مازنی

/kel vache/ کلید در خانه

واژه نامه بختیاریکا

کِلیچِه

دانشنامه عمومی

کلوچه (استان لهستان کوچک تر). کلوچه ( به لهستانی: Klucze ) یک روستا در لهستان است که در گمینا کلوچه واقع شده است. [ ۱] کلوچه ۵٬۹۲۶ نفر جمعیت دارد.
عکس کلوچه (استان لهستان کوچک تر)

کلوچه (فیلم). کلوچه ( انگلیسی: Cookie ) فیلمی به کارگردانی سوزان سایدلمن است که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد.
پیتر فالک
دایان ویست
امیلی لوید
جری لوئیس
باب گانتون
ریکی لیک
جوی بیهار
• برندا واکارو
عکس کلوچه (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کُلوچه
نوعی کیک تخت کوچک که می توان آن را به قدری پخت تا کاملاً برشته شود یا تا حدی پخت که نرم باقی بماند. مدت زمان پخت آن به نوع کلوچه بستگی دارد. کلوچه انواع متفاوتی دارد. می توان از انواع مرباها و ژله ها در وسط آن استفاده کرد یا به خمیر آن مواد مختلف افزود؛ مثلاً کلوچۀ نارگیلی با اضافه کردن پودر نارگیل و کلوچۀ کاکائویی با افزودن پودر کاکائو تهیه می شوند. البته انواع کلوچه های محلی نیز در هر منطقه وجود دارد، مانند کلوچه های فومنی که در ناحیۀ فومن تهیه می شوند.

مترادف ها

cookie (اسم)
شیرینی، بیسکویت، شیرینی خشک، کلوچه

cooky (اسم)
شیرینی، بیسکویت، شیرینی خشک، کلوچه

pancake (اسم)
کلوچه، نان شیرین و پهن، نان ساجی

فارسی به عربی

کوکی

پیشنهاد کاربران

کلوچه یک واژه کاملا پارسی است. چون ترکی آن می شود گورابیه به رز دوستانی زور واژه پارسی ترکی واژه کلوچه یک واژه صد درصدر پارسی است.
کلوچه کلمه ای تورکی است در اصل کوکچه است که از کوکه به معنی فطیر گرفته شده که در فارسی به صورت کوکی بکار می رود و چه نیز علامت مصغر در تورکی می باشد و معنی کلوچه فطیر کوچک می باشد الان در میان طوایف شاهسون به فطیر سنتی کوکه می گویند
کلوچه از واژه یونانی کولیکس میاد
با اینکه اولین کلوچه جهان در ایران کهن با اضافه کردن شکر درست شد😥
waffle
کلوچه انرژیه
زندگیه
همه چیز خوب باخودش میاره.
کلمه کلوچه بمن زندگی داده
کلیچه یا فارسی کلوچه لباسی که قدیم بوسیله پارچه مخمل و پنپه زنان ان موقع مورد استفاده قرار می گرفت مخصوصا در فصل زمستان

بپرس