کلیبر

لغت نامه دهخدا

کلیبر. [ ک َ ب َ ] ( اخ ) یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان اهر است. این بخش یکی از مهمترین و حاصلخیزترین بخشهای شهرستان اهر و در قسمت شمالی قره داغ و کنار مرز ایران و شوروی ( سابق ) واقع است. حدود آن به شرح زیر است : از طرف شمال به رودخانه ارس و بخش خداآفرین و از جنوب به بخش مرکزی اهر و از مشرق به بخش هوراند ورودخانه درآورد و از مغرب به بخش ورزقان محدود است. منطقه این بخش کوهستانی و خوش آب و هواست ، فقط شمال و شمال شرقی کنار رودخانه ارس و درآورد گرمسیر است و ایلهای حاجی علیلو و چلیپانلو در فصل زمستان ازقشلاقهای آنجا استفاده می کنند و در قسمت مغرب و شمال غربی نیز جنگل وجود دارد. محصول عمده این بخش غلات و برنج و پنبه و گردو و سردرختی و انار و انجیر و به است و زغال عمده آذربایجان شرقی از جنگلهای این بخش تهیه می گردد. اکثر قراء این بخش در کوهستان واقع است و از چشمه سارها و رودخانه محلی استفاده می کنند. مهمترین رودخانه های آن عبارت است از رودخانه کلیبر،درآورد، سلین چای ، گوی آغاج ، آلجیا. این بخش از چهار دهستان تشکیل شده است که عبارتند از دهستان کلیبر با47 آبادی و 7693 تن سکنه ، دهستان حسن آباد با 40 آبادی و 7546 تن سکنه ، دهستان میشه پاره با 28 آبادی و 5692 تن سکنه و دهستان گرمادوز با 136 آبادی و قشلاق و17490تن سکنه. بنابراین بخش کلیبر از چهار دهستان و251 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل می شود و جمعیت آن در حدود 38421 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

کلیبر. [ ک َ ب َ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بخش و همچنین دهستان کلیبر از شهرستان اهر است. در 24 هزارگزی شمال اهر در انتهای جاده شوسه اهر به کلیبر واقع است. مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است : طول 30 درجه و 47 دقیقه ، عرض 46 درجه و 5 دقیقه و 38 ثانیه. اختلاف ساعت با تهران 17 دقیقه و 32 ثانیه یعنی 12 ظهر کلیبر ساعت 12 و 17 دقیقه و 32 ثانیه تهران است. کوهستانی و گرمسیر است و 1829 تن سکنه دارد. آب از رودخانه کلیبر و دو رشته چشمه تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

کلیبر. [ ک َ ب َ ] ( اِخ ) یکی از دهستانهای چهارگانه بخش کلیبر شهرستان اهر است. این دهستان در شمال شهرستان اهر واقع است و از شمال به دهستان کیوان و از جنوب به دهستان حومه اهر و ازمشرق به دهستانهای دیکله و گرمادوز و از مغرب به دهستان میشه پاره محدود است. آب قری و آبادیهای تابع از رودخانه کلیبر و رودخانه های محلی و چشمه ها تأمین می شود. مرکز دهستان قصبه کلیبر است و از 47 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل می شود و در حدود 7693 تن سکنه دارد. آبادیهای مهم آن عبارتند از: قبادلو، نوجه ده سفلی ، یوزبنده ، پیغان. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

۱ - یکی از بخشهای شرهستان اهر واقع در جنوب رود ارس کوهستانی و معتدل دارای ۲۵۱ آبادی و ۳۸۴۲۱ تن سکنه . محصول غله برنج پنبه و میوه . ۲ - یکی از دهستانهای بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در شمال دهستان حومه اهر. این دهستان دارای ۴۷ آبادی و ۷۶۹۳ تن سکنه است . ۳ - قصبه مرکزی بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در ۴۳ کیلومتری شمال اهر کوهستانی و گرمسیر دارای ۱۸۲۹ تن سکنه .

دانشنامه عمومی

کَلیبَر ( تلفظ دیگر: کَلِیبَر یا کَلَیبَر ) یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی و مرکز شهرستان کلیبر است که یکی از قویترین کانون و جاذبه گردشگری استان آذربایجان شرقی محسوب می شود که سالانه پذیرای چندین میلیون مسافر می شود. [ ۲] در دهه پنجاه کلیبر شهر کوچکی بود که کمتر از ۵۰۰۰ نفر جمعیت داشت. [ ۳] سرشماریهای سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ جمعیت شهر را، به ترتیب، ۱۱٬۳۳۰ نفر[ ۴] و ۱۲٬۱۸۷بروز رسانی نفر[ ۵] گزارش کرده اند. این شهر در ۶۳ کیلومتری شمال غرب اهر، ۲۱۰ کیلومتری شمال شرق تبریز و ۸۱۲ کیلومتری شمال غرب تهران واقع شده است. کلیبر دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است و سراسر پیرامون این شهر را جنگل های تنک و مراتع پوشانیده است. شهر، به علت نزدیک بودن به قلعه بابک و قرار گرفتن در کانون ذخیره گاه زیست کره منطقه ارسباران، در دهه اخیر از نظر گردشگری توسعه چشمگیری یافته است و همچنین طی چند سال اخیر به عنوان «بهشت گمشده ایران» از نظر جنگلی و آب و هوایی در میان مردم ایران زبان زد شده است.
کلیبر، که در نوشته های وقایع نگاران اسلامی تحت عنوان بذ یا بذین شناخته می شود، [ ۶] پایگاه بابک خرمدین[ ۷] بود. او در سال ۸۱۶ میلادی علیه خلافت اسلامی قیام کرد و در سال ۸۳۶ میلادی از افشین[ ۸] شکست خورد و کلیبر به دست اعراب افتاد. [ ۹] حوادث دوران مقاومت دو دهه ای بابک کلیبر را در کانون توجه مورخین مسلمان قرار داد.
مروج الذهب و معادن الجوهر، نوشته علی بن حسین مسعودی، نخستین کتابی است که در مورد کلیبر مطلبی نوشته است. مسعودی می نویسد، در ناحیه بذین با مریدان جاودان، پسر شهرک، قیام کرد. [ ۱۰] بعد از یک سری شکستها بابک در موطن خود محاصره شد … بذین که زادگاه او بود، حالیه در ۳۲۳ هجری، هنوز مملکت بابک نامیده می شود. [ ۱۱] [ ۱۲] [ ۱۳] در کتاب «مسالک و الممالک» ابن حوقل از کلیبر سخنی به میان نیامده است ابن حوقل از مکانی بن نام "سیاه کوه" اسم می برد، که در مجاورت آن نسلی از "ترکان" زندگی می کردند. [ ۱۴] اما بنظر می آید که سیاه کوه مذکور با منقیشلاق ( Manghishlaq ) در سواحل شمال شرقی دریای خزر یکی باشد. [ ۱۵]
ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ صفحات زیادی را به کلیبر اختصاص داده است. [ ۱۶] نوشته او چنین آغاز می شود، آغاز به پا خواستن بابک به سال ۲۰۱ بوده است. پایتخت او شهر بذ بود و از سپاهیان خلیفه بسیاری را کشته بود.
عکس کلیبرعکس کلیبرعکس کلیبرعکس کلیبرعکس کلیبرعکس کلیبر

کلیبر (بازیکن فوتبال). کلیبر ( به پرتغالی: Cléber Guedes de Lima ) مدافع اهل برزیل است که در شهر برازیلیا و در تاریخ ۲۹ آوریل ۱۹۷۴ به دنیا آمده است. [ ۱]
کلیبر در تیم های فوتبال Portuguesa سابقهٔ حضور دارد.
عکس کلیبر (بازیکن فوتبال)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

سلام خدمت دوستان
از نظر زبان کوردی اورامی
واژه کلیبر را می توان این طور تفسیر کرد
کل به معنی بلندی های یک رشته کوه،
بر = بیرون یا معنی دیگه آن از برز آمده که - ز - آن تلفظ نمیشه
کلیبر = بالاترین نقطه یک کوه
...
[مشاهده متن کامل]

اما نمی توان گفت معنیش اینه چرا که شهر کلیبر رو قله کوه نیست و احتمالا معنی سرجمع ان درستر است
اما سرجمع کلیبر با حذف حروف - ی - در زبان اورامی به کلبر به معنی مکانی خاصی که به عنوان دروازه ی ورودی و خروجی باشد همان تنگای استراتژیک که با گرفتن ان مانع ورود وخروج غیر می شود احتمالا جغرافیایی با همین شکل داشته باشه از دید قلعه بابک
همین الان هم در این زبان اورامی واژگان با همین مفهوم وجود دارد و کوهستان های با همین نام
مانند کلبرو دالا = مکانی بوده که در زمان ایین میترایی مردهارا به انجا برده و نظر می کردند و به طبع کرکس یا ( دال در زبان کوردی ) بر ان قله که لاشه مرده نظر می شد جمع می شدند به طوری که گذرگاه و تنگه عبور از قله را می گرفتند و می گفتند کلبرو دالا
یا واژه کلو شمشی = قسمت های بالای کوه شمشی که سخره دارد ، منظور لبه های تیز یک رشته کوه در نوک.
البته خود اسم شمشی دو نوع تفسیر از آن می شود یکیش به دلیل خورشید پرستی بوده و زمانی الهه خورشید انجا بوده و دیگر کلمه شم که به معنای روشنایی است و شی که به معنای خاموشی ونابودی پاک شدن است که الانم همین کلمات به این شکل در زبان کوردی اورامی به کاربرده می شود و همین معانی را دارند
یا کوه کلیان پاوه هم معنی خانه در بالای کوه می دهد و معنای خانه ای که به تنهایی است
کلک= منظور نیرنگ نیست بلکه در کوردی اورامی به معنی دیواری از سنگ خالص که روی هم چیده شده ( دیوار سنگ چین )
کلکم= دو سمت بالای لگن که کلیه ها و . . . . انجا هستند
کولکم = به لب های باسن گویند
واما خرم دینیان که به خرمدین مشهور هستند در منطقه اورامان گویا قبل اسلام همراه با یارسان و زرتشت دین نیکان آن سرزمین بوده که هم چنان یارستان باقیست و اتشگاهای زرتشتی هنوز آثارشان هست شواهد حاکیست این منطقه به علت صعب العبور بودن سپاه اسلام تلفات زیادی را داده و مجبور شدن سالها با انان بجنگند و یا محدوده انها را دور بزنن همان گونه که در روستای دزلی اورامان مقبره اصحاب پیغمبر به فور هست و یا ابوالعبیده جراح را در جنگ می کشند والان هم مقبره ایشان در روستای عبابیله اورامان عراق می باشد و یا عکاشه کسی که مهر نوبت پیغبر را بر پشت پیامبر بوسید. بعد از زرتشت به دین خرمدینیان گرویدند و بعدها توسط شیخ های برزنجی از طریق تصوف اسلام را کم کم پذیرفتن
لذا شاید بابک در جغرافیایی نزدیک این خطه باشد
گفتم شاید ، شایدم فقط هم دین بودن ولی از کلیبر و خرمدینش می توان این نتیجه رو گرفت
این نظر من بود خلاصه دوستان ترک موضوع نگیرند چرا که تاریخ ایران پر از فراز و نیشب است وبه ضمن بودن یک فرمانده ساسانی در ان منطقه نمی شود ان فرد را اهل ان منطقه با زبان امروزی ان دانست

برا من همیشه سئوال بود که کلیبر چه معنی داره
اخه یکی از اجداد ما اسمش کلیبر هستش در شانزده یا هجده مسل قبل
برام جالب بود که معنیش چی میشه
اابته فکر کنم به بختیاری کلیبر همون خانه سنگی میشه ولی به ترکی یعنی بلتدی کوه اینجور که دوستان فرمودند
با تحقیقاتی که بنده در مورد کلمه ومنطقه کلیبر انجام دادم نزدیک ترین معنی کلمه کلیبر به معنی گذرگاه هستش که به زبان کوردی به گذرگاه کلیبر میگن منطقه کلیبر هم زمان قدیم ی گذرگاه استراژیک بوده که به مرور زمان از اهمیتش کم شده
من یکی از افراد بومی کلیبر هستم و تا اونجایی که میدونم ی شهرستان توی آذربایجان شرقی و خودش مرکز بخش کلیبر اما این جا گفته شده که کلیبر یکی از دهستان های اهر اس . الان ما که بومی هستیم درست می دونی یا شما؟
کلیبر در باب معنی کلیبر باید بگویبم که از قسمت تشکیل شده است ۱ - کل بمعنی قلعه و دژ که در کلمات کلات کلان کلخوز کلخور کلفیروغیره مشهود است ۲ - ای به عنوان کلمه ی خطاب به معنی ای به مد اول مثالا به معنی
...
[مشاهده متن کامل]
ای اقا ۳ - بر یعنی بالا و سینه سینه ی کوه در کل یعنی ای اقا قلعه ای را ببین که بر سینه وفراز کوه است که این معنی با مبا رزات تاریخی جاودان و بابک معنی دار میشود

عجب تحلیل های در مورد معنی کلیبر بیان کردند
کل=بلندی بالاترین نقطه کوه، یا تپه، یک واژه کاملا ترکی است، کل لسی، اورتاسی، ریشه سی
بر=بریده، نزدیک ، نزدیک ترین موقعیت، شهرستان کلیبر یک منطقه کوهستانی و سردسیر ییلاقی است، پر از بلندی هاست، که بلندترین کوهش، به ( هشتاد سر ) معروف است، که نزدیک مکان به بالای کوه، همان شهر است، بزبان ترکی کلیبر نامیدند
...
[مشاهده متن کامل]

کلیبر یعنی خانه ای که در آن از گیاه لی است.
در زبان تالشی ک به معنی خانه
لی نوعی گیاه که اسم فارسی یا علمیش را نمیدانم
بر یعنی درب
قلعه بابک یک درب یا ورودی مخفی داشت که با گیاه لی استتار میشد تا هر کسی نتواند ورودی قلعه را پیدا کند.
...
[مشاهده متن کامل]

در کل کلیبر تالشی، تاتی یا همان آذریست و آذری در اصل ترکی نیست بلکه مشابه تاتی و تالشی ست.
بعد از بابک زبان ترکی بر زبان تاتی یا تالشی که زبان قدیمی و اصلی آذربایجانی هاست جایگزین و مسلط شد

در زبان لری بختیاری به معنی
کلی::ستونی از سنگی
بر::مقابل آفتاب
ستون سنگی در برابر آفتاب. . .
کلیبر::ستون سنگی
آریایی ها برای تعیین حدود زمین ها
و منطقه خود ستون های سنگی را در مناطق مرتفع کوه ها ایجاد می کردند
...
[مشاهده متن کامل]

در مناطق بختیاری هنوز
این کلیبر ها قابل مشاهده هستند
***&&&&
بازی محلی کلیبرد در مناطق بختیاری
&&&&
کل::ستون

کلیبر در واقع کلی برد به معنای خانه سنگی میباشد، برد در زبان کردی لری وتاتی یا آذری قدیم به معنای سنگ است، کلی به معنای خانه وکلبه است، درزبانهای مازنی وتالشی وکردی هنوز وجود دارد، در زبان فارسی نیز در واژه ای مانند کلیسا باقی مانده که به معنای کلبه سیاه میباشد،

بپرس