کم فرصت


برابر پارسی: کم زمان

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که مدتی اندک فرصت دارد : ( نگردد تا تلف عمر عزیزت حساب وقت کم فرصت نگهدار ) . ( تاثیر )

پیشنهاد کاربران

تنگ فرصت . [ ت َ ف ُ ص َ ] ( ص مرکب ) کم فرصت . ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || ابن الوقت . ( ناظم الاطباء ) . رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.

بپرس