کنجاله

/konjAle/

معنی انگلیسی:
cake, meal, oil cake, refuse

لغت نامه دهخدا

کنجاله. [ ک ُ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) به معنی کنجال است که نخاله کنجد و هر تخم روغن گرفته باشد. ( برهان ) :
سعد دین برد کاه آخور ما
نیمه ای کاه و نیمه کنجاله.
سوزنی ( دیوان چ شاه حسینی ص 369 ).
رجوع به کنجال و کنجار و کنجاره شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) نخاله و ثقل تخم کنجد و هر تخمی که روغن آنرا گرفته باشند : روغن و کنجاره بهم خوب نیست ایشان کنجاره و من روغنم . ( ناصر خسرو )

گویش مازنی

/kenjaale/ تفاله ی تخم پنبه بعد از روغن کشی که برای مصرف دام به کار رود - تفاله ی سویا

دانشنامه عمومی

کُنجاله یا تفاله بازماندهٔ جامدی است که پس از روغن کشی از دانه های روغنی به جا می ماند.
بازماندهٔ هر چیزی چون انگور، کنجد، سویا، کرچک و امثال آن ها که کوفته یا فشرده و آب یا روغن آن گرفته شده باشد نیز کنجاله نامیده می شود. کلزا، تخم پنبه، گوآر، آفتاب گردان، هسته زیتون، و. . . از دیگر دانه هایی هستند که از آن ها کنجاله به دست می آید.
کنجاله ها از نظر پروتئین و مواد غذایی غنی هستند و برای خوراک دهی به ماکیان، ماهی ها و دیگر حیوانات ارزشمند هستند. کنجاله ها را معمولاً پیش از فروش به قطعات کوچک تر می شکنند یا آرد می کنند. کنجاله برخی دانه ها از جمله کرچک و درخت جلا برای خوردن سمی است و از آن ها تنها به عنوان کود بهره می گیرند.
کنجاله های روغنی به خاطر داشتن میزان پروتئین بالا، می تواند به عنوان مکمل غذایی در نظر گرفته شود. شماری از کنجاله های روغنی به ویژه انواع خوراکی آن، برای فرایندهای زیست شناختی به عنوان سوبسترا، پیشنهاد شده اند. از آنها در فرایند تخمیر برای تولید آنزیم ها، آنتی بیوتیک ها، قارچ ها، ویتامین ها و آنتی اکسیدان ها و سایر موارد استفاده شده است. [ ۱]
ماده جامد بازمانده از گندم و برنج، سبوس، از نیشکر، باگاس و از چغندر، تفاله نامیده می شود.
در نپال از کنجاله گردوی ایرانی[ ۲] در آشپزی بهره می گیرند.
عکس کنجاله
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس