کنجی میزوگوچی

دانشنامه عمومی

کنجی میزوگوچی ( انگلیسی: Kenji Mizoguchi؛ زاده ۱۶ مه ۱۸۹۸ – درگذشته ۲۴ اوت ۱۹۵۶ ) کارگردان بزرگ اهل ژاپن بود. [ ۱] وی عمدتاً به عنوان یکی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین کارگردانان تاریخ سینمای ژاپن شناخته می شود. میزوگوچی در به تصویر کشیدن مصائب تاریخی و خلق تراژدی استاد بود و به دلیل لحن پرسوز و نیز فضای تراژیک و شاعرانهٔ آثارش، به او لقب مرثیه سرای سینما را داده اند.
از آثار برجستهٔ کنجی میزوگوچی می توان به سانشوی مباشر، اوگتسو مونوگاتاری، زندگی اوهارو و داستان آخرین گل داوودی اشاره کرد.
کنجی میزوگوچی در ۱۶ می ۱۸۹۸ در محلهٔ متوسطی به نام هونگو، در شهر توکیو و نزدیک معبد یوشیما به دنیا آمد. پدرش، «زنتارو» به کار تعمیر سقف چوبی خانه ها اشتغال داشت و مادر چینی تبارش «ماسا» دختر یک تاجر ناموفق گیاهان دارویی بود. میزوگوچی هفت سال داشت که به دلیل شکست تجاری پدرش، مجبور شد همراه خانواده، به محلهٔ فقیرنشین آساکوزا نقل مکان کند. همزمان با جنگ روسیه، بنا بود پدرش، مقادیری بارانی به ارتش بفروشد، اما چنین نشد. در همان سال، برادر کوچکتر او یعنی «یوشیو» به دنیا آمد؛ در این زمان، «سوزو» خواهر چهارده سالهٔ او را به خانواده ای دیگر سپردند تا یک هزینه هایشان کمتر شود. آن خانواده نیز، دخترک را به خانه ای متعلق به گیشاها فروختند. سوزو تا سال ۱۹۲۵ در آن مکان باقی ماند تا اینکه شخصی او را از آن محل نجات داد و با وی ازدواج کرد. [ ۲]
این نخستین تجارب زندگی، تأثیر عمیقی بر زندگی پرتلاطم میزوگوچی باقی گذارد. به هنگام نقل مکان به آساکوزا، اولین نشانه های رماتیسم در او ظاهر شد؛ بیماری ای که در تمام عمرش او را رها نکرد. دردهای رماتیسمی به هنگام خشم شدت می یافتند و باعث لقوه در شانهٔ راست او می شدند. وی در سال ۱۹۰۷ به مدرسهٔ ابتدایی ایشیما رفت و در آنجا با ماتسوتارکائوگوچی آشنا شد. کائوگوچی بعدها رمان نویس موفقی شد و فیلمنامهٔ بسیاری از آثار میزوگوچی را به همراه وی نوشت.
میزوگوچی پس از شش سال تحصیل، وقتی یازده سال داشت، دیگر نتوانست به تحصیل ادامه دهد؛ دلیل این امر، فقر مالی خانواده بود؛ پدرش او را نزد اقوامشان در موریوکا فرستاد که در آنجا عموی میزوگوچی در بیمارستانی به شغل داروسازی مشغول بود. او در سال ۱۹۱۲ به خانهٔ پدری اش بازگشت؛ اما پدرش که مورد نفرت او نیز بود، اجازه نداد که وی بار دیگر به مدرسه برود. احساس عقب ماندگی به دلیل نداشتن تحصیلات رسمی، همهٔ عمر گریبان میزوگوچی را رها نکرد. در ۱۹۱۳ خواهرش شغل طراحی الگوهای کیمونو را برایش دست و پا کرد. دو سال بعد، یعنی زمانی که مادرشان درگذشت؛ سوزو - خواهر میزوگوچی - پدر را به آسایشگاه سالمندان سپرد و دو برادرش را نزد خود برد. میزوگوچی، در مؤسسهٔ آیوباشی، نقاشی رنگ و روغن و آبرنگ به شیوهٔ غربی را آموخت. در آن زمان او شیفتهٔ زندگی شهری در توکیو شد و به تماشای آثار نمایش مختلفی می رفت که در آساکوزا و به شیوهٔ غربی اجرا می شدند. وی آثار امیل زولا، گی دو موپاسان و لئو تولستوی را می خواند اما رمان نویسان ژاپنی برایش ارجح بودند؛ کسانی مانند کافوناگی، به دلیل طبیعت گرایی ای که در آثارش به چشم می خورد؛ کویواوزاکی به خاطر روایت های جامع و نمادینی که می نوشت؛ یا کیوکاایزومی به دلیل پرداخت زیبایی که از ملودرام های عصر میجی ارائه می کرد.
عکس کنجی میزوگوچیعکس کنجی میزوگوچیعکس کنجی میزوگوچیعکس کنجی میزوگوچیعکس کنجی میزوگوچیعکس کنجی میزوگوچی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس