کنش ور


معنی انگلیسی:
astir, operative, active

فرهنگستان زبان و ادب

{agent} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] کنشگری که قابلیت انجام دادن کار هدفمند یا اِعمال قدرت سیاسی را دارد

مترادف ها

active (صفت)
کاری، فعال، کنشی، معلوم، کنشگر، ساعی، دایر، حاضر به خدمت، تنزل بردار، با ربح، کنشور، پر کار

فارسی به عربی

نشیط

پیشنهاد کاربران

بپرس