کنش پذیر


معنی انگلیسی:
feasible, passive

فرهنگستان زبان و ادب

[زبان شناسی] ← پذیرا

مترادف ها

passive (صفت)
تابع، بی حس، تاثر پذیر، غیر فعال، بی حال، انفعالی، مجهول، کنش پذیر، دستخوش عامل خارجی، مطیع و تسلیم

پیشنهاد کاربران

بپرس