کهکم

لغت نامه دهخدا

کهکم. [ ک َ ک َ ] ( ع اِ ) بادنجان. ( بحر الجواهر ) ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). بادنجان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کهکب. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به کهکب شود. || ( ص ) پیر سالخورده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مرد بیمناک ، و کهکامة مانند آن است.( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس