کپک

/kapak/

معنی انگلیسی:
mildew, mold, yeast, mould, mustiness

لغت نامه دهخدا

کپک. [ ک َ پ َ ] ( اِ )کفره. کپره. کره. سبزی و سپیدی که بر روی اطعمه و نانهای مانده افتد و آن نوعی قارچ ذره بینی است. ( یادداشت مؤلف ). کفک. ( فرهنگ فارسی معین ). اُور ( در لهجه مردم قزوین ). ( یادداشت مؤلف ). کفک ها بسرعت در سطح مواد غذایی و در مجاورت هوا پدید می آیند زیرا که هاگ های آنها همیشه در هوا پراکنده است. مهمترین آنها عبارتند از: 1 - کفک سفید که بر روی خمیر و نان مرطوب ، تشکیل کلافه سفیدی مانند پنبه می دهد. 2 - پرنسپوره ها که انگل رستنی های مختلف می شوند و در کشاورزی بدانها اهمیت زیاد می دهند. قارچ کلم که برگ کلم را فاسد می کند و قارچ مو که برگهای مو را آلوده می سازد و انگور را بتدریج از میان می برد از آن جمله اند. 3 - ساپرلگنیا که شماره آنها کمتر و طرز تکثیر آنها مختص به خود آنهاست و عموماً بر روی بدن حیوانات تشکیل رشته هایی می دهند که مانند نمدی تمام سطح را می پوشاند ( مخصوصاً در ماهی ها ). ( از گیاه شناسی گل گلاب ص 141 ). و رجوع به کفک شود. || سبوس. سبوس گندم و جو. نخاله. ( یادداشت مؤلف ). آنچه از بیختن آرد گندم یا جو در آردبیز بماند.

کپک. [ ک َ ] ( اِ ) کف دست را گویند. ( اوبهی ).

کپک. [ ک ُ پ َ ] ( اِ ) مسکوک خرد معمول در روسیه. پشیز روسیان.

کپک. [ ک ُ پ َ ] ( ترکی ، اِ ) سگ باشد به زبان ترکی. ( یادداشت مؤلف ).

کپک. [ ک ُپ ْ پ َ ] ( اِ ) در تداول مردم گناباد خراسان گوسپندی است که چهار دست و پای کوتاه دارد.

کپک. [ ک َ پ َ ]( اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز. سکنه 188 تن. آب از چشمه. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

ونیززنگ سفیدیاسبزرنگی که نوعی ازقارچ است وروی نان وبعضی ازغذاهای شب مانده پیدامیشود
( اسم ) مسکوک خرد معمول در روسیه ( دور. تزاری و شوروی )
دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز

فرهنگ معین

(کَ پَ ) (اِ. ) نک کفک .
(کَ پِ ) [ روس . ] (اِ. ) مسکوک خرد معمول در روسیه (دورة تزاری و شوروی ).

فرهنگ عمید

=کفک

گویش مازنی

/kopak/ پیر زن پرحرف

واژه نامه بختیاریکا

کفه

دانشنامه عمومی

کَپَک، کفک، کفره یا کپره نامی است همگانی برای همهٔ گونه های قارچ های ذره بینی که به ریخت رشته های چندسلولی ( که هایف نامیده می شود ) رشد می کنند. برخی از کپک ها برای انسان مفید هستند و در صنعت داروسازی مورد استفاده قرار می گیرند. در گذشته از کپک ها برای درمان بیماری ها نیز بهره می بردند. برخی کپک ها از سردهٔ پنی سیلیوم ماده ای به نام پنی سیلین که نوعی آنتی بیوتیک است پدیدمی آورند. [ ۱]
از نمونه های کپک می توان کپک سفید را برشمرد که بر روی خمیر و نان نم دار، کلافه ای سفید مانند پنبه درست می کند. از دیگر نمونه های کپک، پرنسپوره ها هستند که انگل رستنی های گوناگون می شوند و کشاورزان می کوشند از رویش آن جلوگیری کنند. قارچ کلم که برگ کلم را می گنداند و قارچ مو که برگ های مو را می آلاید و انگور را اندک اندک از میان می برد. [ ۲]
کپک ها می توانند در یخچال نیز برویند. برخی کپک های زیان آور، سمومی به نام مایکوتوکسین از خود تراوش می کنند که می تواند به سرطان های گوناگون و زاده شدن نوزادان نارس و بی اندام بینجامد. از آنجایی که این سم به ژرفای خوراک رخنه می کند و آن را می آلاید، نمی توان گفت که بخش کپک زدهٔ خوراک را جدا کرده و بخش دیگر آن را بخورید. [ ۳]
عکس کپکعکس کپکعکس کپکعکس کپکعکس کپک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کَپَک (mould)
کَپَک
کَپَک
کَپَک
ساختار خزمانندی که بر اثر رویش هر یک از گروه های قارچ ها (← قارچ۱) روی مواد غذایی و مواد آلی دیگر ایجاد می شود. برخی از کپک ها انگل گیاهان، جانوران یا سایر کپک هایند. بسیاری از کپک ها کاربردهایی در پزشکی و صنعت دارند. مثلاً، آنتی بیوتیک پنی سیلین از نوعی کپک به دست می آید.
fungus

مترادف ها

mildew (اسم)
بادزدگی، زنگ گیاهی، کپک، پرمک

mold (اسم)
قالب، کالبد، کپک، کپک قارچی، الگو، کپرک، قارچ انگلی گیاهان

mould (اسم)
کالبد، کپک، کپک قارچی، کپرک، قارچ انگلی گیاهان

فارسی به عربی

عفن فطری

پیشنهاد کاربران

آقا چرا دعوا میکنید من تورک لار هستم ما میگیم کپک یعنی همون سگ و قشقایی ها میگن ایت البته اکثر مواقع اینطوریه و درکل کلمه تورکی هست چه ربطی ب فارسی داره، فارسی هم یک زبان شیرین هست، ایقد سر این موارد دعوا نکنید، و اون عقده ایی ک تو سایت ها از فارس تعریف می کنه لطفا دقت کن باتشکر
به گلاده بند:
اوزگل اون مادر جندت هست که توی تخم مغول رو پس انداخت.
با سلام
کاربر شروین دولاو ، فرتاش ، مهدی کشاور ، و آرش و . . .
همه یک کاربرند
نشانه های بی عقلی رو دقت کنید
اومده نوشته کپک یعنی سگ اونم یعنی فرتاش نوشته اک یعنی کوچک روز به روز هار تر از دیروز
...
[مشاهده متن کامل]

فارسی کلمه داره مثلا ؟ هندی و عربیو غیره ؛ )
اوزگل گپک در ترکی یعنی سگ یعنی تو

شروین تو درست میگی گرامر ترکی از آلانی و فارسی برگرفته شده. همه کلماتش هم از فارسیه از اصلا خود کلمه ترک هم فارسیه وهمه ی عالم فارسه . بدون منبع لطفاً یاوه گویی نکنید
واژه ( کپک ) از واژه ایرونی - آلانیِ куыдз به چمِ ( سگ ) گرفته شده است. زبانِ ایرونی - آلانی یک زبان سکایی و از زبانهای باستانی ایرانی است؛ در زبانِ روسی نیز واژه یِ Собака را داریم؛ که ( اَک ) پایانی
...
[مشاهده متن کامل]
در واژگانِ ( سپَکَ، کوتکَ، کپک ) نشانه یِ کوچکی است. حتی دستورزبانِ ترکی از دستورزبانِ ایرونی - آلانی برگرفته شده است.

کلمه kopek قطعاً ترکیه و ریشه در Proto turkic نیای ترکی دارد زبانشان زیادی هم سعی کردن نیا ترکی را بازسازی کنند که در منبعی هم که گفتم سرگی استاروستین و انا دیبو ا Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak,
...
[مشاهده متن کامل]
Oleg ( 2003 ) , “*k�pek”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill. و در هیچ منبعی هم ندیم که چیزی در باره ارتباط spaka در اوستایی و k�pek ترکی نوشته باشند . در منبع شما چیزی در مورد ربط این دو کلمه گفته نشده

( کته ) و ( کوتک ) که با یک جستجو مشخص است که هندواروپایی است.
واما واژه سپک در زبان اوستایی:
در صفحه 1463 از کتاب فرهنگ واژه های اوستا
کپک
آقای شروین منبع شما چیه ؟ . kopek قطعا ترکیه این هم منبع Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*k�pek”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
منابع• https://en.wiktionary.org/wiki/Reconstruction:Proto-Turkic/köpek
کُپَک از کلمه ( کُتَک ) به معنای سگ در زبانهای هندواروپایی یا از کلمه ( سپَکَ ) به معنای سگ در زبان اوستایی که در زبانهایی مثل تاتی همچنان برجی مانده است گرفته شده.
1 - واژگانِ ( کَفَک ( کَپَک ) ) :
واژه یِ ( کَپَک یا کَفَک ) از کارواژه یِ ( کفتَنkaftan ) و واژه یِ ( کف ) به همراهِ پسوندِ ( اَک یا اَگ ) گرفته شده است.
چنانکه در رویه یِ 48 از نبیگِ ( فرهنگنامه یِ کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
کپک
ایت در زبان ترکی معنی" بر و گم شو " و " دور شو " هم معنی می دهد. چون مردم از اینکه سگ از نظر شرع حیوان نجسی هست و نباید به انسان نزدیک شود با اسم ایت هم آن را مورد خطاب قرار می دهند ایت در اصل به معنی حیوانی هست که نباید به انسان نزدیک شود.
این لغتkopek کاملا ترکی هستش و به معنی سگ است.
سگ به ترکی
ایت هم سگ است ولی فرق دارند
ریشه ی واژه های #کپک در فارسی و kir در ترکی ( اکثر لهجه های ترکی ) و همچنین kifir در ترکی آذربایجانی ✅
تقریبا تمام ترک ها به صورت kir استفاده میکنند و kifir در آذربایجان استفاده میشود.
بن این واژه از kif است و فعل نزدیک به آن به صورت kifsəmək به معنی گندیدن ، فاسد شدن و به معنی کپک زدن هم هست به صورت کیفلنمک هم به معنی کپک زدن بکار میرود. ♦️
...
[مشاهده متن کامل]

اصل بن ریشه ی این واژه کوپمک - k�pmək به معنی باد کردن ، نفخ کردن است و برای ترشیدن خمیر هم استفاده میشود
خب مسلما کیف اسم از آن است و اشاره گر به فاسد شد آن است و از تفسیر تورم باد کردن به معنی گندیدن و کپک زدن ( مربوط به رشد قارچ و باکتری ) آمده است.
کیف به صورت کپک وارد فارسی شده است.
طریقه ی حذف ف یا و در kir چنین آمده است.
kivir - kiğir - kir ( حذف *و* و حذف بلندی در ادای آن و کوتاه شدن به صورت کیر )
#kifsəmək

کپک در ترکی به سگ نر گفته میشود .
سلام
کسی می دونه ‹کپک› و ‹ایت› که هر دو به معنی سگ هستن آیا تفاوت کاربردی ای با هم دارن یا خیر؟
کُپَک در زبان ترکی یک نو ع گیاه است خار دار که گل آن به شکل توپ بوده و در ظاهر زیبا ولی در باطن زیر گل ها ی آن خارهای تیزی وجود دارد . اسم سگ هم از اسم این گیاه گرفته شده به خاطر گزنده بودن

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس