کچه بازی

لغت نامه دهخدا

کچه بازی. [ ک َ چ َ / چ ِ ] ( حامص مرکب ) عمل کچه باز. آن است که جمعی ازحریفان دو جانب نشینند، حریف از یک جانب پنهان از حریفان مقابل ، کچه در دست پنهان کند و همه رفیقانش مشت بسته پیش یکی از حریفان مقابل آیند اگر کسی را پوچ گوید و کچه در مشتش باشد او برده باشد والاّ حریفان طرف ثانی و چون کچه از مشت کسی بر آید گویند کچه گل کرد و کچه رو کرد و نیز گویند کچه را در توده خاکی پنهان کنند و به ضابطه ای که مقرر دارند با هم گرو بندند و بازند کسی که بازی را برد گویند کچه اش گل کرد. ( از آنندراج ). نوعی از بازی که شبها با انگشتر بی نگین بازی کنند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کجه بازی شود.

فرهنگ فارسی

انگشتر بازی .

پیشنهاد کاربران

بپرس