کژرف

لغت نامه دهخدا

کژرف. [ ک َ رَ ] ( اِ ) گیاهی باشد بغایت بدبوی. چون بر دست گیرند بوی آن مدتها از دست نرود. اما با مراجعه به مآخذ این گیاه شناخته نشد زیرا تعداد زیادی از گیاهان همین خاصیت را دارند. ( از فرهنگ فارسی معین ) :
من پس تو سنبل خوش چون چرم
گر تو همی کژرف گنده چری.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

( اسم ) در فرهنگها آمده : گیاهی باشد بغایت بد بوی چون بر دست گیرند بوی آن مدتها از دست نرود : ( من پس تو سنبل خوش چون چرم گر تو همی کژرف گنده چری ? ) ( ناصر خسرو ) توضیح : با مراجعه بماخذ این گیاه شناخته نشد زیرا تعداد زیاد ی از گیاهان همین خاصیت را دارند .

فرهنگ معین

(کَ رَ ) (اِ. ) گیاهی است بسیار بدبو.

فرهنگ عمید

گیاه بدبو: من پس تو سنبل تر چون چرم / گر تو همی کژرف گنده چری (ناصرخسرو۱: ۴۵۳ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس