کیش

/kiS/

مترادف کیش: آیین، دین، شرع، شریعت، طریقت، طریقه، مذهب، مسلک، مشرب، نحله، ترکش، تیردان، جوله، روسری، مقنعه، شمشاد

معنی انگلیسی:
check, creed, faith, religion, quiche, shoo!

لغت نامه دهخدا

کیش. ( اِ ) دین و مذهب. ( فرهنگ رشیدی ). به معنی دین و مذهب و ملت هم آمده است. ( برهان ). مرادف آیین و مذهب است. ( آنندراج ). ملة. ( دهار ) ( ترجمان القرآن ) ( منتهی الارب ). در اوستا، تکئشه ( اعتراف ، عهد ). پهلوی ، کش . ارمنی ، کش . در اوستا، تکئشه درمورد آیین اهریمنی استعمال شده ، در مقابل دئنا ( دین ). ولی در فارسی کیش به معنی مطلق آیین و دین آمده. ( حاشیه برهان چ معین ) :
دقیقی چار خصلت برگزیده ست
به گیتی از همه خوبی و زشتی
لب یاقوت رنگ و ناله چنگ
می خون رنگ و کیش زردهشتی.
دقیقی.
و مردمان روستا بیشتر کیش سپیدجامگان دارند. ( حدود العالم ).
ز دین پدر کیش مادر گرفت
زمانه بدو مانده اندر شگفت.
فردوسی.
کسی کو خرد جوید و ایمنی
نیازد سوی کیش اهریمنی.
فردوسی.
تو بس کن ز دین نیاکان خویش
خردمند مردم نگردد ز کیش.
فردوسی.
پارسیان را از جهت کیش گبرگی نشایست که سال را به یکی روز کبیسه کنند. ( التفهیم ص 222 ).
ببستش به سوگند و پیمان و کیش
گرفتن ز دل جفت و پیوند خویش.
اسدی.
بر دین حقی و سوی جاهل
بر سیرت و کیش هندوانی.
ناصرخسرو.
و این یوسانوس چون باز با قسطنطنیه رسید کیش ترسایی تازه گردانید. ( فارسنامه ابن البلخی ص 71 ).
در میان رعیت عدل کردند و اندر کیش خود جور و ستم روا نداشتند. ( نصیحة الملوک غزالی ). همه روم ترسا شدند و ارمنیان همچنین کیش ایشان گرفتند. ( مجمل التواریخ و القصص ).
به جان تو که پرستیدن تو کیش من است
به کیش عشق پرستش رواست جانان را.
ادیب صابر.
فارغ از نقش دین و کیش همه
گورخانه هوای خویش همه.
سنائی ( مثنویها چ دانشگاه ص 157 ).
جان نو داده ای جهانی را
فرق ناکرده اهل مذهب و کیش.
انوری.
دین ور نه و ریاست کرده به دینور
کیش مغان و دعوت خورده به دامغان.
خاقانی.
ز چارنامه عیان شد که من موحد نامم
به چارکیش خبر شد که من مقدس کیشم.
خاقانی.
چنان در کیش عیسی شد بدو شاد
که دخت خویش مریم را بدو داد.
نظامی.
به جزعشقت ندارم کیش و ملت
به جز کویت ندارم خان ومانی.
عطار.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

از شهرهای بزرگ کشور اکد که [ مانیشتو ] در آنجا سلسله ای تشکیل داد .
( اسم ) جانوری که از پوستش پوستین سازند ( برهان ) . توضیح با مراجعه بماخذی که دردست بود هویت حیوان مذکور شناخته نشد .

فرهنگ معین

[ په . ] (اِ. ) دین ، مذهب ، آیین .
(اِ. ) ۱ - پر مرغ (مطلقاً ). ۲ - پری که بر تیر نصب می کردند (خصوصاً ) تیر چارکیش : تیر چهار پر.
(اِ. ) جعبه ، تیردان .
(اِ. ) نوعی پارچه که از کتان بافند.
(اِ. ) ۱ - حرکتی در بازی شطرنج که باعث تهدید شاه شده و شاه ناگزیر به تغییر خانه خود می شود. ۲ - کلمه ای برای راندن پرندگان .

فرهنگ عمید

نوعی پارچه از جنس کتان، خیش.
= ترکش
۱. (ورزش ) در شطرنج، حالتی که در آن شاه به وسیلۀ یکی از مهره های حریف تهدید می شود.
۲. (شبه جمله ) (ورزش ) در شطرنج، هنگام کیش دادن به شاه حریف گفته می شود.
۳. (شبه جمله ) [عامیانه] هنگام دور کردن پرندگان به کار می رود.
۱. دین، مذهب.
۲. [قدیمی] روش، آیین.

گویش مازنی

/kish/ شاش ادرار - کش شلوار ۳فراری ۴لفظی برای رم دادن مرغ

واژه نامه بختیاریکا

( کیش * ) ازگونه های پارچه ها
از اصوات جهت راندن ماکیان

دانشنامه عمومی

کیش (تارت). کیش ( به فرانسوی: Quiche ) نوعی تارت است که روی ظرف باز با پر کردن پنیر، تخم مرغ، شیر یا خامه، انواع گوشت و سبزیجات تهیه می شود و بسته به مواد داخل آن می تواند شور یا ترش باشد.
این کلمه برای اولین بار در سال ۱۸۰۵ در فرانسه و در سال ۱۶۰۵ در زبان لورن تأیید شد. اولین کاربرد انگلیسی - "quiche Lorraine" - در سال ۱۹۲۵ ثبت شد. ریشه شناسی بیشتر نامشخص است، اما ممکن است مربوط به آلمانی Kuchen به معنای "کیک" یا "تارت" باشد. [ ۱]
عکس کیش (تارت)عکس کیش (تارت)

کیش (سومر). کیش نام دودمانی پادشاهی در میان رودان بود که پس از شکست سومریان توسط منیشتوشو بنیان گذارده شد. سارگون بزرگ امپراتور آکدها که اولین امپراتوری شناخته شده در تاریخ بشر بوده، ابتدا کار خود را از پادشاهی کیش شهر کوچکی در میان رودان ( بین النهرین ) آغاز و سپس به امپراتور کل آکادها تبدیل شد. پیدایش تمدن های سومر و عیلام در خاک میان رودان و خوزستان، توجه سامیان ساکن صحرای عربستان را به خود جلب نمود و به تدریج به منطقه میان رودان کشاند. با گذشت زمان سامیان یکی از اقوام ساکن میان رودان شده و به تدریج صاحبان قدرت و مسند گردیدند، به نحوی که ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد اکثریت بسیاری[ نیازمند منبع] از شهرهای سومر و بعضاً حاکمیت شهر ( پاتسی ) را در اختیار گرفتند. [ نیازمند منبع]
در همان سال فردی سامی موسوم به منیشتوشو با استفاده از مسند پاتئسی خود حاکمیت سومریان را نقض نموده و دودمان پادشاهی کیش را به وجود آورد. دودمان شاهی مذکور بارها علیه دولت ایلام اعلان جنگ کرده و به خاک ماننا حمله نمود.
عکس کیش (سومر)عکس کیش (سومر)

کیش (شطرنج). در بازی شطرنج به حالتی که در آن یکی از طرفین با یک ( و یا گاهی ۲ تا ) از مهره های خود، مهره شاه حریف را تهدید می کند در صورتی که مهره شاه حریف قادر به گریختن و جابه جایی باشد و با جابه جایی شما دیگر خطری او را تهدید نکند کیش ( به انگلیسی: Check ) نامیده می شود. نیازی نیست بازیکنی که کیش کرده بگوید کیش و اگر حریف متوجه نشود خطا اعلام میشود
همچنین، چنانچه مهره شاه حریف گیر افتاده و دیگر توانائی حرکتی را نداشته باشد کیش و مات نامیده می شود که بازی خاتمه می یابد. هدف از بازی شطرنج کیش و مات ساختن حریف است، هر یک از طرفین که بتواند شاه حریف را کیش و مات ( یا ساده تر مات ) کند برنده اعلان میشود. زمانیکه شاه مورد تهدید یکی از نیرو های حریف است و با حرکت شاه به یک خانه ی امن، یا استقرار یکی دیگر از مهره های خودی بتواند تهدید را دفع کند، حالت کیش گفته میشود، چنانچه واضح است، کیش همیشه به مات نمی انجامد، اما کیش میتواند حریف را مجبور به یک حرکت ناخواسته کند که میتواند یک حرکت بنفع کیش دهنده باشد، که میتواند باعث از دست دادن یک مهره ارزشمند تر یا موقعیت بهتری گردد، کیش میتواند توسط وزیر، فیل، اسب، رخ و سرباز صورت بگیرد، زمانیکه وزیر مورد تهدید قرار میگیرد به آن گارد میگویند.
عکس کیش (شطرنج)

کیش (شکی). کیش ( به ترکی آذربایجانی: Kiş ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان شکی واقع شده است. [ ۱] کیش ۶٬۲۴۴ نفر جمعیت دارد.
عکس کیش (شکی)عکس کیش (شکی)عکس کیش (شکی)عکس کیش (شکی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

faith (اسم)
پیمان، اعتماد، دین، اعتقاد، باور، عقیده، ایمان، کیش، مذهب

religion (اسم)
دین، کیش، مذهب، ایین

creed (اسم)
عقیده، طریقت، کیش، ملت

فارسی به عربی

ایمان , دین

پیشنهاد کاربران

کیشِ بلند: ایمان متعالی
جوی اب پر اب. بزرگتر از جوی و کوچکتر از رود
گویش قاسم اباد رفسنجان
کیش یک واژه اقتباس شده از زبان سومری که به همراه خط میخی به پارسی راه پیدا کرده
مانند عربی که به همراه الفبایش کلمات متعدد زیادی به آن وارد شده است .
کیش
کیش راه زندگی مردم یک کشور.
کیش = قانون امروزی
کیش را دین گفته نمی توانیم و اما مانند دین است.
دین = برنامه
دین بهی = برنامه نیک زندگی.
کیش = برنامه پیشبرد یک کشور ( قانون ) .
...
[مشاهده متن کامل]

کیش = کار و زحمت با برنامه.
کیش = شناخت اصلیت مردم یک سرزمین.
کیش ما مردم افغانستان ( شخص پرستی و برادر کشی ) .

۱. جزیره کیش در جنوب ایران
۲. کیش کردن در رابطه با حیوانات بکار میره. مثلا نصف شب چندتا گربه دارن تو خیابون دعوا میکنن و خوابتونو بهم زدن. بعد همتون بیدار میشید. بعد پدرتون میگه برو کیشِشون کن ( در اینجا کیش کردن یعنی اینکه ترسوندن و رد کردنشون با صدا و حرکات هجومی )
...
[مشاهده متن کامل]

همینطور کلمه ایست برای راندن و فراری دادن حیوانات.
مثلا میگن کیشتِه یا کیشششش که مثلا حیوونه بترسه
۳. یه کیش هم داریم با "شدن" بکار میره. یعنی کیش شدن که در اصل کیش و مات هم میگن
که در شطرنج بکار میره.
در واقع تهدید شاه توسط مهره ی رقیب
۴. در زمان قدیم کیش به معنی دین بود
۵. نوعی پارچه که از کتان بافته میشه
۶. جعبه / تیر دان
۷. پر مرغ / پری که بر سر تیر بسته میشود

کیش:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " کیش" می نویسد : ( ( کیش در پهلوی با همین ریخت بکار می رفته است . کیش ، در پارسی ، واژه ای است هم معنی با دین؛امادر پهلوی تنها برای دین های بیراه و تباه به کار می رفته است: آیین زرتشتی ، یا " بِهْ دین"دین خوانده می شده است و آیین های دیگر کیش . کیش از دودمان واژه های" اهریمنی" است :در اوستایی و پهلوی، پاره ای از واژگان دو گونه ی ناساز و آشتیْ ناپذیر دارند: گونه ای اهورایی است و گونه ای اهریمنی؛ هرگز یکی از این دو به جای دیگری به کار نمی تواند رفت. این واژه ها، آنگاه که به پارسی دری رسیده اند، در پی ِ از میان رفتن زمینه ی باور شناختی در کاربردشان ، چونان واژگانی هم معنی کاربرد یافته اند: دین و کیش ، تن و کالبد، دهان و زفر یا دهان و پوزه، پوییدن و دویدن و از این گونه واژگان اند . گاه واژه ی اهریمنی به شیوه ای ، سویه ی باور شناختی خویش را در پارسی پاس داشته است. نمونه را واژه ی "پوزه" در این زبان ، تنها برای جانوران به کار می رود و کاربرد آن برای انسان از سر خوارْداشت و دشنام است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( به رسم نماز آمدندیش پیش
وز آن جایگه برگرفتند کیش. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 237. )

کیش تحریف کلمه کُشت و حرف ندا برای راندن مرغ وتحدید کردن به کشتن مرغ بوده همچنین این کلمه در بازی شطرنج کیش به معنای تحدید به کشتن مهره می باشد .
یک جزیره در خلیج فارس در کشور ایران
کیش CULT :[اصطلاح جامعه شناسی] یک گروه فرعی مذهبی، که افرادی کم و بیش به آن وابسته اند اما فاقد هرگونه ساخت دایمی است.
منبع https://rasekhoon. net
رود کوچکی ما داریم انشعابی از رودخانه دائمی است از قدیم بهش میگن کیش آبی نفهمیدم چرا بهش میگن منبعی براش گیر نیاوردم ولی از گذشتگان مونده
به زبان خوانساری پارسی باستان
با کسره ک و سکون ی
کفش
در زبان خوانساری - پارسی باستان
با کسره ک و ساکن ی
به معنی کفش میباشد.
مذهب - آیین - روش - مسلک - طریقت
کیش در خلیج فارس نزدیک سواحل ایران در پنجاه‏ میلی جنوب بندر لنگه واقع شده است طولش نه میل و پهنا چهار میل است. در سال 1941 تقریبا 1500 نفر جمعیت داشته، زراعت، ماهیگیری و صید مروارید پیشه عمدهء اهالی‏ آنجاست. کیش بین قرون 11 و 14 میلادی کانون مهم تجارتی خلیج فارس به شمار میرفته، بعدا پیشرفت و جنب‏وجوش بندر هرمز سبب شکست کار این جزیره شده است. » مارکوس ناتان ادلر در ترجمه سفرنامه ممتاز بنیامین تودلائی ( اسپانیائی ) در حاشیه صفحهء 62 نوشته است که جزیره کیش از سال 1820 تا 1879 در دست نیروی دریائی انگلستان‏ بود و لرد کرزن نایب السلطنه هندوستان در ژانویه 1904 ضمن مسافرت رسمی در سراسر خلیج فارس به آنجا هم رفته است. و نوشت هرگاه خواننده شرح بیشتری راجع به آن جزیره‏ طالب باشد به مقالهء روزنامه تایمز شماره 18 ژانویه 1904 مراجعه کند». این جانب در سفر اخیر به آن دیار به کتابخانه بسیار مجهز روزنامه تایمز در عمارت جدید آن مراجعه و با همکاری بی‏دریغ سرپرست آرشیو روزنامه مزبور از مقالهء مفصل موردنظر فتوکپی تهیه کرده است. از ملاحظه مندرجات این مقاله روشن شد که شادروان ادلر مترجم سفرنامه ربی - بنیامین جزیره کیش را با قشم Kishm اشتباه کرده و آن دو واحد جداگانه را یکی پنداشته‏ بود و نیز معلوم شد که عالیجناب نایب السلطنه به جزیرهء قشم رفته بود نه کیش و راجع به جزیره‏ قشم هم خلاصه شرح 18 ژانویه 1904 روزنامهء تایمز در زیر ملاحظه میشود«این جزیره چنانکه‏ اهالی آنجاست بدرستی می‏نامند«جزیره طویل»بوسیلهء تنگ باریک و سخت‏گذری با طول شصت‏ میل بین بندر عباس و لنگه از سرزمین ایران جدا شده است. آنجا دیر زمانی پیش هنگام مبارزه‏ با راهزنان دریائی که مقابل آنجا در سواحل عربستان لانه داشتند پایگاه دریائی انگلستان‏ بود. گرمای طاقت‏فرسا و کمیابی آب سرانجام موجب رها کردن این پایگاه شد و بطوریکه‏ وضع صخره‏های آن از دور در دریا نشان میدهد دیگر مثل دوره نثارخوس ( دریادار اسکندر مقدونی ) و آریانوس ( تاریخ‏نگار اسکندر ) و یا حتی دوران تصرف پرتغالیها انواع محصولات‏ و یا بطوریکه نوشته‏اند ذرت و میوه‏جات و بخصوص انگورهای لذیذ ندارد ولی خالی از خاک‏ حاصلخیز نیست و همین کشتزارهای محدود آذوقه اهالی قشم را که در آن موقع تقریبا 12 هزار نفر بوده‏اند فراهم میساخته است.
...
[مشاهده متن کامل]

شرح بیشتر مندرجات مقاله مذکور که جنبهء سیاسی دارد دربارهء مختل و منتفی شده‏ سفر لرد کرزن به بوشهر و بن‏بست سیاسی مهمی است که در قبال توقعات بیش از اندازهء مسافر مغرور و رفتار شهامت‏آمیز متقابل علاء الدوله والی فارس ( پدر جان محمد خان ) پیش آمده بود، به فرصت دیگری موکول میشود.
دربارهء جزیرهء کیش آقای وایت هوس که چند سال پیش از طرف دستگاه باستان‏ شناسی انگلستان اکتشاف شایان توجهی در سیراف نزدیک بندر طاهری کنونی در استان فارس‏ کرده است در شماره سال جاری نشریهء وزین مؤسسهء ایرانشناسی بریتانیا مینویسد:پس از سقوط بندر سیراف جزیرهء کیش که در 200 کیلومتری جنوب آنجا واقع است مرکز عمدهء تجارت‏ بین المللی شد. تاریخ این جزیره چندان روشن نیست. فرمانروایان محلی در قرن یازدهم

رخ دادن وضعیتی در بازی شطرنج به معنی در معرض خطر قرار گرفتن شاه حریف که در صورت عدم توانایی شاه برای فرار یا مسدود کردن مسیر حمله منجر به مات می شود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس