کیمون

لغت نامه دهخدا

کیمون. [ مُن ْ ] ( اِخ ) سیمون . پسر میلتیاد سردار سپاه یونان. ( ایران باستان ج 2 ص 924 ). یکی از سرداران سپاه آتن در 510 تا 450 سال ق. م. مسیح و پسرمیلتیاد بود و در جنگ با ایران پیروزیهایی به دست آورد. او پایه گذار و سازمان دهنده فرمانروائی دریائی آتن بود. ( از لاروس ). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 656 و 747 و ج 2 ص 924 شود.

گویش مازنی

/kimoon/ از توابع بندپی بابل - مرتعی در حومه آلاشت

دانشنامه آزاد فارسی

کیمون (۵۱۲ـ۴۴۹ پ‎م)(Cimon)
سردار و رجل آتنی، پسر میلتیادِس. به آریستیدس در تشکیل اتحادیۀ دلوسی (۴۷۸ـ۴۷۷پ م) برضد هخامَنِشیان کمک کرد و فرماندهی ناوگان آتِن را در دریای اژه برعهده داشت، و ناوگان هَخامَنِشی را در خشکی و دریا در نبرد ائورومدون، حدود ۴۶۷پ‎م، شکست داد. وی مدتی یکی از متنفذترین اعضای حزب اشراف بود ولی رفته رفته و با افزایش نفوذ پریکلس از اعتبار او کاسته شد. آتنی ها را تشویق کرد او را در رأس نیرویی برای کمک به سرکوب بردگان در اسپارت در ۴۶۲پ م اعزام کنند، ولی مخالفت اسپارت با ورود نیرو از آتن به نفی بلد او در ۴۶۱پ م انجامید. در بازگشت به مأموریتی برضد قبرس، ۴۴۹پ‎م، رفت و در همان جا درگذشت.

پیشنهاد کاربران

بپرس