گاوبندی

/gAvbandi/

معنی انگلیسی:
collusion, partnership in illicit gains, hitching horses together, connivance, setup, collusion, hitching horses together

لغت نامه دهخدا

گاوبندی. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) حقی که در بعض املاک دیگران دارند، که بموجب آن توانند به نفع خود مقداری از اراضی آن را همه ساله زراعت کنند و بهره بردارند. زرع در دهی که مالک او دیگری است با اجازه صاحب ده. عمل آنکه مجاز است در قسمتی از ملک دیگری با ادای حقی زراعت کند و بهره بردارد. || با کسی گاوبندی داشتن ، در منافعی نامشروع با هم شریک بودن. با کسی گاوبندی کردن. با او در عملی شریک شدن.

گاوبندی. [ ب َ ] ( اِخ ) مرکز بلوک فومستان در ناحیه عباسی و جنوب لارستان که همان قصبه فومستان باشد. ( فارسنامه ناصری ج 2 ص 290 ). و رجوع به فومستان شود.

فرهنگ فارسی

۱ - بخشی است در شهرستان لار در جنوب باختری شهرستان هوای آن در کرانه گرم مرطوب و در دهستانهای دیگر گرم خشک است . محصول غلات خرما تنباکو صیفی و لبنیات است . در کنار دریا ماهی صید میکنند . این بخش ۳ دهستان و ۷۹ ده دارد و جمعیت آن ۲۵٠٠٠ تن است . ۲ - قصبه مرکز بخش و دهستان حومه گاوبندی از شهرستان لار . این قصبه در ۱۸٠ کیلومتری جنوب باختری لار واقع شده و ۱۵۹۱ تن جمعیت دارد .
مرکز بلوک فومنستان
۱ - عمل گاوبند ۲ - گرد آوری ثروت از ممری ( غالبا غیر مشروع ) . ۳ - بند و بست . ۴ - حقی که در ملک دیگری بدست آرند و بموجب آن توانند بنفع خود مقداری از اراضی آنرا همه ساله زراعت کنند و بهره بر دارند و این عمل با اجاز. مالک اصلی صورت گیرد .

فرهنگ عمید

۱. (کشاورزی ) عمل گاو بند.
۲. [عامیانه، مجاز] بند وبست برای به دست آوردن ثروت از ممری.

دانشنامه آزاد فارسی

(در تداولِ عامه: گاب بندی، در لغت به معنی شخم زدن و کشت و کار) در اصطلاحِ کشاورزیِ مردم ایران، عملِ زیر کشت بردن زمینِ مالکان، به عوضِ دریافتِ بهرۀ مالکانه که بر مبنای مساحتِ زمین کشت شده محاسبه می شود. گاوبندی در اصطلاح شهریان معنی دیگری یافته است؛ بدین سان که شهرنشینان، مجازاً هر نوع بندوبستِ نامشروع را گاوبندی می نامند. البته این دگرگونی معنایی نیز ریشه در زندگی روستایی دارد؛ چه، مباشرانِ مالکان، که همواره می کوشیدند با حساب سازی سهم مهمی از مالک و گاوبند برگیرند، گاوبندان را از میان خوش نشین هایی انتخاب می کردند که خود میان شهر و روستا در رفت وآمد بودند و کاروبار زمین های سپرده به آن ها را عملاً کارگرانی پیش می بردند که برزگر نامیده می شدند.

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> گاوبندی
تبانی / بندوبست؛ قرارومدار پنهانی
مثال:
مثل روز روشن بود که اعضای کمیسیون با مدیر آن شرکت گاوبندی کرده اند. این ها تا سبیلشان چرب نشود، قراردادی با کسی نمی بندند.
توضیح:
گاوبندی که در اصل به معنی کار روی زمین با گاو بوده است، با گذشت زمان به نوعی قرارداد میان مالک و کشاورز اطلاق شد که به موجب آن، کشاورز اجازه می یابد مقداری از زمینِ متعلق به مالک را هرساله کشت کند و پولی به نام بهره ی مالکانه به مالک بپردازد. اما بعضی از مباشران و مامورانِ گرفتن بهره ی مالکانه برای کسب سود بیشتر، با بعضی از خوش نشین های طرف قرارداد شریک می شدند و برای پایین آوردن میزان بهره ی مالکانه، مساحت زمین را کمتر از واقع تعیین می کردند. به این ترتیب، اصطلاح گاوبندی به معنی مجازی «ساخت وپاخت» رواج یافت.

پیشنهاد کاربران

باسلام معنی اصلی گاوبندی این است که درزمان اربا یاخان ورعیت یاکشاورز اگرکشاورزگاوداشت گاوی که زمین شخم میزند به ازای هرگاوارباب یاخان ۴هکتاریا یک گاوبه اوزمین میداد که کشت کندهرکس یک چفت گاو داشت به او۸
...
[مشاهده متن کامل]
هکتاریایک جفت زمین میدادبعضی که دو گاونداشتند بامباشرهماهنگ میکردندوگاوکسی رابه صورت امانت درطویله خود میبست تامامورارباب بیایدو ببیند که این کشاورز دو گاو داردوارباب به او زمین بده تا کشت کندالبته درمنطقه ما اینگونه بوده

تبانی
دست به یکی کردن
گاو بندی : دست به یکی کردن

بپرس