گذر

/gozar/

مترادف گذر: آمدورفت، تردد، عبور، گذار، گذشتن، مرور، مسیر، کوچه، گذرگاه، معبر

معنی انگلیسی:
passage, transit, subdivision of a street or quarter, arcade, highway, ode _, path, progress, transition, walkway, part of a street

لغت نامه دهخدا

گذر. [ گ ُ ذَ ] ( اِ ) راه. گذار. عبره. راهی که بجهت عبور دریا معین باشد. ( آنندراج ) ( غیاث ). معبر. جاده. راه شاه. گذری فراخ که از آنجا به راههاو جایهای بسیار توان شد. ( فرهنگ اسدی ) :
گذر جوی و چندین جهان را مجوی
گلش زهر دارد بخیره مپوی.
فردوسی.
گذر بود چندانکه جنگی سوار
میانش بتنگی بکردی گذار.
فردوسی.
که این تازیانه به درگاه بر
بیاویز جایی که باشد گذر.
فردوسی.
گذرها که راه دلیران بُده ست
ببینیم تا چند ویران شده ست.
فردوسی.
گذرهای جیحون بگیرید پاک
ز جیحون به گردون برآرید خاک.
فردوسی.
نگیرند مر یکدیگر را گذر [ خورشید و ماه ]
نباشد از این یک روش راست تر.
فردوسی.
نه بر کنار مر او را پدید بود گذر
نه در میانه مر او را پدید بود سنار.
فرخی.
دگر چو دیو لواره که همچو روز سپید
پدید بود سرافراشته میان گذر.
فرخی.
هر کجا خواهد راند چه به دشت و چه به کوه
هر کجا خواهد سازد گذر و منزلگاه.
فرخی.
عجب آمد ز منوچهر خرف گشته مرا
که ولایت ز شه شرق همی داشت نگاه
خویشتن عرضه همی کرد که این خانه توست
وز دگر سو گذر خانه همی کرد تباه.
فرخی.
گذری گیر از این پس بسوی لاله ستان
طوطیان بین همه منقار ببَر خفته ستان .
منوچهری.
به روزت شیر همراه و به شب غول
نه آبت را گذر نه رود را پول.
( ویس و رامین ).
کفشگری را به گذر آموی بگرفتند متهم گونه. ( تاریخ بیهقی ). پلی است تنگ تر و جز آن گذر نیست آن را بگرفته اند. ( تاریخ بیهقی ). و گذر رسول بیاراسته بودند نیکو. ( تاریخ بیهقی ). مردم غوری... گذرها و راهها بگرفتند. ( تاریخ بیهقی ). غذا را تنک تر کند و اندر رگهای باریک و گذرهای تنگ گذراند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). سوم تنگی رگها و گذرها فضله ها. ( ذخیره خوارزمشاهی ). پیش از شراب خوردن حرکت بسیار نباید کردن و اندر آفتاب و گذر باد شراب نباید خوردن. ( ذخیره خوارزمشاهی ). تا ماده را بیرون نشد و گذر دم زدن... گشاده شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). از بهر آنکه گذرهای حرارت غریزی بسته شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
در راه مرا دی صنمی در گذر آمدبیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

عبور، گذشتن ازجائی، به معنی محل عبورهم میگویندگذرکردن:گذشتن وعبورکردن ازجائی
۱ - ( اسم ) گذشتن عبور کردن : هر آنچه نه جسم بود نه جسم او را از گذر درو باز تواند داشت . ۲ - ( اسم ) راه گذار معبر : وکیل قاضیم اندر گذر کمین کردست بکف قبال. دعوی چو مار شیدایی . ( حافظ ) ۳ - مجال تجاوز گزیر چاره : گذر نیست از حکم یزدان پاک زتابنده خورشید تا تیره خاک . ۴ - نوعی نوت کوچک است که قبل از نوت اصلی قرار میگیرد و باید بسرعت از آنها رد شده نوت اصلی را نشان داد . همچنین ممکن است بین دو نوت اصلی واقع شود . در این صورت به نوتهای گذر یا عبور موسوم است یاگذر بر جایی افتادن . از آنجا عبور کردن : چون زرند جراح را گذر بر آن مقام افتاد ... ۵ - در محله های قدیم هر جا که مرکزیت داشت مانند سر چهار راهها یا مراکز دکانها و قهوه خانه ها گذر نامیده شد . توضیح نامگذاری این نقاط بدو طریق صورت میگرفت : الف - بنام معروفترین شخصیت سیاسی یا متمول ترین فرد محله : گذر وزیر دفتر . ب - غالبا بنام پهلوان یا لوطی معروف همان محله : گذر لوطی صالح . یا سر گذر . پاتوق لوطی محله که قهوه خانه یا مکانی دیگر بود و او معمولا برای رسیدگی و نظارت امور محله در آنجا اقامت میکرد .

فرهنگ معین

(گُ ذَ ) (اِ. ) راه ، معبر، جاده .

فرهنگ عمید

۱. = گذشتن
۲. گذرنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): زودگذر، دیرگذر.
۳. (اسم مصدر ) عبور، گذشتن از جایی.
۴. (اسم ) محل عبور.
* گذر دادن: (مصدر متعدی ) راه دادن، اجازۀ عبور دادن: در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند / گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را (حافظ: ۲۶ ).
* گذر داشتن: راه داشتن، عبور کردن.
* گذر کردن: (مصدر لازم ) گذشتن و عبور کردن از جایی.

فرهنگستان زبان و ادب

{trail} [ریاضی] گشتی در یک گراف، بدون یال های تکراری
{check-in line} [حمل ونقل ریلی] هریک از خط های محل وارسی بلیت
{passage} [موسیقی] 1. قسمتی از یک قطعۀ موسیقی با طول نامشخص که لزوماً مستقل نیست 2. توالی گام ها یا انگاره های مشابه که اغلب اجرای آنها دشوار است و برای نشان دادن مهارت در اجرای موسیقی به کار می روند
{transit} [نجوم] 1. عبور یکی از دو سیارۀ عطارد یا زهره از مقابل خورشید 2. عبور هر جِرم آسمانی کوچک تر از مقابل جِرم بزرگ تر
[مشترک حمل ونقل] ← گذری

دانشنامه عمومی

گذر (ستاره شناسی). گذر در اصطلاح اخترشناسی، هنگامی ست که جرم کوچک تری از مقابل قرص جرم بزرگ تری در آسمان، گذر یا عبور ( Transit ) می کند. بطوری که چند رصدگر این پدیده را از نقاط مناسب بتوانند مشاهده کنند. در این مورد برای نمونه گذر سیارات داخلی ( عطارد و زهره ) از روی زمین مقابل قرص خورشید دیده می شود. در اصطلاح دیگر نجومی، وقتی یک جرم سماوی به علت حرکت ظاهری کرهٔ آسمان از نصف النهار ناظر می گذرد، نیز گذر گفته می شود. [ ۱] ( گذر مقارنه ای سیاره و گذر نصف النهاری )
گذرهای سیاره ای از مقابل خورشید از پدیده های کم یاب آسمان اند که از دید ناظر زمینی تنها برای دو سیاره تیر و ناهید ( سیارات داخلی مدار زمین ) رخ می دهند. گذرها پدیده هایی مثل خورشیدگرفتگی هستند، با این تفاوت که در خورشیدگرفتگی کامل، ماه تمام قرص خورشید را می پوشاند و دیگر نوری از خورشید به زمین نمی رسد، اما تیر و ناهید آن قدر از زمین دورند که هنگام گذر مثل لکهٔ گرد سیاهی بر قرص درخشان خورشید دیده می شوند. موقع گذر، زمین، سیاره و خورشید بر یک خط قرار دارند ( مقارنه ) . گذر تیر در هر قرن تا ۱۳ بار روی می دهد، اما گذر ناهید در بهترین شرایط هر قرن فقط ۲ بار تکرار می شود.
اخترشناسان چینی نخستین کسانی بودند که توانستند پدیدهٔ گذر را رصد کنند. [ ۲] بنظر می رسد در دورهٔ میانه، فارابی، حکیم بزرگ ایرانی، نخستین دانشمندی باشد که احتمالاً در سال ۹۱۰ میلادی گذر زهره را رصد کرده است. از طرف دیگر به نظر می رسد دانشمندانی همچون کندی، ابن بقا و ابن سینا نیز پدیده گذر زهره را به گونه ای پیش بینی و رصد کرده باشند. نخستین گزارش رصد گذر زهره توسط ابن سینا از گذر ۲۴ مهٔ ۱۰۳۲ میلادی با اشارهٔ مستقیم و مختصر خود او در کتاب شفا قابل توجه است: «من زهره را مثل خالی بر صفحهٔ خورشید دیده ام. »[ ۳]
در دوره های جدید نخستین بار کپلر در سال ۱۶۲۷ توانست گذر ۷ نوامبر ۱۶۳۱ عطارد و برای یکماه بعد وقوع گذر زهره در ۶ دسامبر ۱۶۳۱ را پیش بینی کند. [ ۳] پس از درگذشت کپلر بر اساس پیش بینی های وی، نخستین بار اخترشناسی بنام پیر گاسندی در سال ۱۶۳۱ در پاریس موفق به رصد گذر عطارد و ثبت نخستین رصد گذر یک سیاره شد؛ و گذر زهره در همان سال در اروپا چندان قابل رصد نبود. نخستین رصد گذر زهره بدنبال محاسبهٔ اخترشناس جوان انگلیسی، جرمیا هوروکس و توسط وی در ۴ دسامبر ۱۶۳۹ انجام شد. [ ۴]
عکس گذر (ستاره شناسی)عکس گذر (ستاره شناسی)عکس گذر (ستاره شناسی)عکس گذر (ستاره شناسی)عکس گذر (ستاره شناسی)

گذر (شهرستان اوزکند). گذر ( به لاتین: Guzar ) یک منطقهٔ مسکونی در قرقیزستان است که در شهرستان اوزکند واقع شده است. [ ۱] گذر ۸۴۰ نفر جمعیت دارد.
عکس گذر (شهرستان اوزکند)

گذر (فیلم). گذر ( انگلیسی: Passing ) یک فیلم درام سیاه وسفید ساخته ربکا هال محصول ۲۰۲۱ است که بر اساس رمانی با همین نام نوشته شده توسط نلا لارسن در سال ۱۹۲۹ ساخته شده است. تسا تامپسون، روث نگا اندره هلند، بیل کمپ و بنگا آکینابه از بازیگران این فیلم هستند.
عکس گذر (فیلم)

گذر (مسیر). گُذر[ ۱] عبارت است از مسیر یا راهی عموماً خاکی برای پیمایش.
اصطلاح تریل ( به انگلیسی: trail ) در آمریکای شمالی به مسیرهای رودخانه ای و بزرگراهی هم گفته می شود. گذرها ممکن است تک منظوره باشند. برای نمونه گاه گذر فقط ویژهٔ پیاده روی یا مخصوص دوچرخه سواری است. اما گاه چندمنظوره است و مورداستفادهٔ پیاده، دوچرخه سواران، موتورسواران و …
گذرها یا مسیرهای خاکی برای دوچرخه های کوهستان، موتورسیکلت ها و خودروهای آفرود مناسب هستند. اسب سواری و اسکی نیز در تریل صورت می گیرد.
گذرهای اشتراکی همزمان یا در روزها و ساعات مختلف می توانند مورد استفاده گروه ها و وسایل نقلیه مختلف قرار گیرند. برای مثال ممکن است مسیری هم زمان مورد استفاده افراد پیاده و دوچرخه سوار قرار گیرد.
گذر ترانس کانادا نمونه ای از گذرهای اشتراکی است که توسط کوه پیمایان، دوچرخه سواران، اسب سواران و نیز اسکی کنندگان مورد استفاده قرار می گیرد. [ ۲]
راه جنگلی نوعی گذر است که به صورت یک راه با امکانات اولیه در دل جنگل ها ساخته می شود.
تریل یا مسیر ریلی به مسیرهای تریل گفته می شود که به موازات یا متعلق به راه آهن و خطوط ریلی هستند. معمولاً خطوط ریلی متروکه برای این کار مناسب اند.
مسیر یدک کش جاده یا مسیری در حاشیه رودخانه یا کانال آبی است که هدف از ساخت آن کشیدن قایق ها توسط اسب یا انسانها از طریق جاده است.
گذر شهری به شبکه گسترده مسیرهای غیر موتوری مناطق شهری گفته می شود که برای افراد پیاده، دوندگان و دوچرخه سواران طراحی شده اند. این مسیرها ممکن است جنبه تفریحی یا ترابری داشته باشند. تریل ها یا مسیرهای شهری به مناطق مسکونی، مراکز تجاری و و ایستگاه های حمل و نقل عمومی دسترسی دارند. [ ۳]
گذر تفکیک شده به گونه ای است که تداخلی بین هر نوع استفاده از تریل پیش نیاید. به این ترتیب در یک گذر تفکیک شده، مسیر عبور عابران از دوچرخه ها و سایر وسایل نقلیه جدا است.
پیاده راه یا گذرگاه پیاده نوعی معبر است که برای عابرین پیاده طراحی شده است.
گذر دوچرخه سواری شامل طیف گسترده ای از گذرهای اشتراکی است که دوچرخه سواران مجاز به استفاده از آن ها هستند. این مسیرها در شهرها یا طبیعت ساخته می شوند.
همراه با محبوبیت دوچرخه کوهستان، تعداد گذرها یا مسیرهای دوچرخه سواری آفرود هم گسترش یافته است.
عکس گذر (مسیر)عکس گذر (مسیر)عکس گذر (مسیر)عکس گذر (مسیر)عکس گذر (مسیر)عکس گذر (مسیر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بازارچه مانندی بی سقف، که اغلب گرداگردِ سه راهی ها بنا می شد. هر گذر از شماری دکانِ کوچک تشکیل می شد. صاحبان این دکان ها، عرضه کنندۀ اجناسِ ضروری و مورد نیاز ساکنانِ هر محله بودند. از آن جا که همۀ اهالی محل ناگزیر بودند برای رسیدن به خانه های خود از گذرها بگذرند، گذرها، پاتوقِ اصلیِ ساکنان محله بودند. از معروف ترین گذرهای تهران، می توان از «گذر مروی» در سه راهی پامنار و کوچۀ حاجی ها و بازارچۀ مروی نام برد.

گذر (اخترشناسی). گذر (اخترشناسی)(transit)
در اخترشناسی، عبورِ جسمی کوچک تر، از برابر قرص ظاهری جسمی بزرگ تر. گُذرهایِ سیاره های داخلی زمانی روی می دهد که دقیقاً از فاصلۀ بین زمین و خورشید می گذرند و به صورت لکه های تیرۀ کوچکی در برابر قرص خورشید دیده می شوند. دیگر شکل های گذر عبارت اند از عبور یک قمر یا سایۀ آن از قرص مشتری، و عبور عوارض سطحی سیارات از نصف النّهار مرکزی شان، از دیدگاه زمین. عبور هر جسم آسمانی از نصف النّهار ناظر در آسمان را نیز گُذر می نامند.

گذر (موسیقی). گذر (موسیقی)(transition)
(یا: انتقال) در موسیقی ، پاساژی که دو قسمت یک قطعه را به هم پیوند می دهد. مثلاً در هریک از موومان های فرم سونات اغلب یک قسمت انتقالی سوژه های اول و دوم (ملودی های اصلی ) را به هم مربوط می سازد. بازانتقالی یعنی انتقالی که قسمت های گسترش (دولوپمان ) و بازگشایش را به هم بپیوندد. انتقال دهی نیز نام دیگر مدولاسیون است ، به خصوص اگر تغییر گام ها ناگهانی صورت گیرد.

مترادف ها

pass (اسم)
رد، راه، پروانه، گذرگاه، بلیط، گردونه، عبور، معبر، جواز، گذر، گدوک، گذرنامه

passage (اسم)
راهرو، تصویب، قطعه، گذرگاه، روی داد، نقل قول، عبور، معبر، سیر، عبارت، انقضاء، گذر، پاساژ، اجازه عبور، حق عبور، کار کردن مزاج، عابر، ممر، سفر دریا، عبارت منتخبه از یک کتاب

transit (اسم)
عبور، گذر، راه عبور، عبور و مرور، حق العبور

فارسی به عربی

ترخیص , عبور , مرور
( گذر (عبور کردن ) ) اِجتیازٌ

پیشنهاد کاربران

گذر
از گذمک تورکی
گذینتی : گشت و گذار
گذر … گذیرم … گذیب دولاشماق
قاه از قاهر عربی
تخت و سریر و مکان چیزی
گذرگاه : محل گشت و گذار
محل حرک
گذر : در پهلوی وتر witarag بوده است.
( ( نگیرند مر یکدگر را گذر ؛
نباشد از این یک روش زاسْتر ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 202 )

بپرس