گرگان

/gorgAn/

معنی انگلیسی:
gorgan, gurgan

لغت نامه دهخدا

گرگان. [ گ ُ ] ( اِ ) دشت و بیابان. ( برهان ).

گرگان. [ گ ُ ] ( اِخ ) پهلوی آن ورکان = هیرکانیا . رک : مارکوارت. شهرستانها ص 12 ح 17: اونوالا 92. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). نام شهری است در دارالملک استرآباد، معرب آن جرجان است. ( برهان ). گرگان به اطلاق عام شامل ایالت استراباد است که از شمال به بحر خزر و از شرق به خراسان و از مغرب به طبرستان میکشد. ( معجم البلدان از حاشیه برهان قاطع چ معین ). شهری است که در دارالملک استراباد بود و گرگین میلاد ساخته و معنی ترکیبی گرگان آن گرگ که آن گرگ به کسر نون مفهوم آن است و معرب آن جرجان است. یکی از فصحا گفته :
ز تیغ شیرشکارت هنوز تاگرگان
بسان پیرهن یوسف است خون آلود.
هدایت گفته :
چو گرگ یوسف در من فتاده این گرگان
گناهم اینکه نه زین خطه ام ز گرگانم.
اکنون گرگان نمانده و استرآباد شهری در حوالی رود گرگان آباد است که گویند محل استران گرگین بوده است. ( آنندراج ). شهری است به دیلمان ، مر او را ناحیتی بزرگ است و سوادی خرم و کشت و برز بسیار و نعمت فراخ و سرحد میان دیلمان و خراسان و مردمانی اند درشت صورت و جنگی و پاک جامه و بامروت و میهمان دار و این شهر بدو نیم است : شهرستان است و بکرآباد و رود هرند کزطوس برود بمیان این هر دو نیمه بگذرد و مستقر پادشاه طبرستان است و از وی جامه ابریشم سیاه خیزد و وقایه و دیبا و قزین. ( حدود العالم چ تهران ص 84 ). شهرستان گرگان یکی از شهرستانهای استان دوم کشور، حدود و مشخصات آن به شرح زیر است : حدود: از طرف شمال به شهرستان گنبد قابوس ، از جنوب خطالرأس سلسله جبال البرز، از خاور دهستان مزدین از بخش میامی و شهرستان بجنورد، از باختر بخش بهشهر و چهاردانگه از شهرستان ساری.
موقعیت طبیعی شهرستان : شهرستان گرگان را میتوان در دو قسمت تشریح نمود. اول قسمت کوهستانی ، دوم قسمت دامنه ودشت :
آ - قسمت کوهستانی ، سلسله جبال البرز در جنوب شهرستان واقع در این قسمت جهت آن تقریباً خاور باختری است و خطالرأس سلسله مذکور حد طبیعی بین این شهرستان و شهرستان شاهرود است. ابتدای کوهستان و نقاط کمتر از هزار متر ارتفاع دارای هوای معتدل و مرطوب و جنگل است. از هزار متر به بالا به تدریج از انبوه جنگل و رطوبت هوا کاسته شده قلل ارتفاعات عاری از جنگل وبهترین مراتع تابستانی گوسفندداران شهرستان محسوب میگردد. مرتفعترین قلل کوههای شهرستان موسوم به شاه کوه در جنوب گرگان به ارتفاع 3767 متر و قلعه شاه در خاور تاش به ارتفاع 3910 و قله کوه ابر واقع در جنوب بخش کتول به ارتفاع 2875 متر و قله واقع در جنوب باختری خوش ییلاق 2802 متر است. رودهای کوتاه و کوهستانی متعددی از قلل سلسله جنوبی سرچشمه گرفته در دشت گرگان برخی به رودخانه گرگان و برخی به رودخانه قره سو منتهی میشوند که بترتیب از خاور عبارتند از:بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

رودیست که از کوه آلاداغ در اطراف بجنورد سرچشمه گرفته بسمت مغرب جریان یافته و از شهر قدیم گرگان و دشت ترکمن صحرا میگذرد . سپس این رود دو شاخه شده یکی در خواجه نفس و دیگری در جنوب آن وارد گرگان میشود . طول آن ۳٠٠ کیلومتر است .

پیشنهاد کاربران

گرگان نام ولایتی در شرق مازندران و غرب خراسان بود و که مرکز آن شهر جرجان ( گرگان ) در نزدیکی گنبدکاووس کنونی بود که بر اثر حمله بیابانگردان از بین رفت و مرکزیت ولایت گرگان به شهر استرآباد ( گرگان فعلی ) انتقال یافت.
...
[مشاهده متن کامل]

ولایت گرگان در متون یونانی هیرکانیا و در متون پهلوی ورکانه نامیده میشد که برهه ای از تاریخ بخشی از خراسان بود و در برهه ای از تاریخ بخشی از طبرستان بود ولی در بیشتر دوران ایالتی مستقل بود.
گرگانی نام گویشی از زبان فارسی است که در شرق گرگان صحبت میشود.
گرگانی نام گویشی از زبان تبری ( مازندرانی ) است که در غرب گرگان صحبت میشود.
گرگانی نام زبانی نزدیک به زبان تبری و سمنانی بود که تا قرن شانزدهم در گرگان صحبت میشد.
گرگانی نام طایفه ای در شهرستان گرگان که به زبان مازندرانی صحبت میکنند.
گرگانی منسوب به ولایت گرگان.
استرآبادی منسوب به شهر استرآباد.

مردم گرگان به دو گروه فارس و مازندرانی تقسیم میشوند و سکنه شرق گرگان فارسی زبانند و سکنه غرب گرگان مازندرانی زبانند. جنوب گرگان هم مازنی هستند ولی شمال گرگان فارس هستند. سابقا اقوامی همچون اقوام هیرکانی و دربیک و تپوری در گرگان سکونت داشتند و بعدها پارسیان هم به این منطقه آمدند.
...
[مشاهده متن کامل]

گرگان ارتباطی با ترکمن ها ندارد و ترکمن ها بومی گرگان نیستند و برای منطقه شمال رود گرگان هستند. سابقا بین ترکمن ها و گرگانی ها جنگ و ستیز بود و برای همین زمان صفویه از سربازان مازندرانی و گرگانی و کتول و قزلباش برای مقابله با ترکمن ها استفاده میشد.

آقای علی از آذربایجان استر آباد واسه اینکه استر به زبان بومی مازنی میشده ستاره در واقع ستاره آباد بوده ولی چون معنیش به فارسی قاطر میشد ممکن بوده بازیچه یه مشت نادون شه رضاشاه ( حالا چه خوشت بیاد ازش چه
...
[مشاهده متن کامل]
نه بخوای سایشو با تیر بزنی ) برمی گرداند به نام نخستش ینی گرگان از خودت چرت پرت در نیار پانترکا همه چیزو معادل تورکی من درآوردی میزنن تو هم یاد گرفتی گلستان شامل ترکمن بلوچ مازنی کرمانج میشه و اینکه ترکمنهای بزرگوار بعد از حمله اعراب اومدن از خودم در نمیارم یه کم بخونید متوجه میشد پیش از اون پارتها زندگی میکردن ترکمن هنوز به این سمت مهاجرت نکرده بودن سمت دریاچه آرال بودن چطوری میشه نام به این قدمت یه یکی از ایلهای ترکمن برگرده؟! هم میهن من یه وقت سوء تفاهم من پانفارس نیستم اگه فکر میکنید من اشتباه میکنم سری به منابع انگلیسی بزنین بخونید یا به نقشه ها دقت کنید هر کسی چیزی گف که نباید زودباور کنیم

در فرهنگ �لغت فرس� تألیف مظهر استرآبادی در تعریف گرگان ( ایالت کهن گرگان ) نوشته: �ولایتی است مشهور که تیر از آنجا آورند� ( لغت فرس مظهر استرآبادی. نسخه خطی کتابخانه مجلس شورا )
در اوستا " ورکان" و در پارسی کهن " هیرکان" یک واژه و نام کهن ایرانی است که از آمیخته شدن واژه " هیر " به معنا ی ثروت و دارایی با پسوند " کان " به معنای چشمه و معدن ساخته شده و روی هم به معنای چشمه ثروت و دارایی می باشد ، دریای اپاختری و بیشه زارهای پیرامونی هماره تاریخ برای مردم ایران سرچشمه دارایی و دولتمندی بوده و از اینرو چنین نام برازنده ای را برگزیده و بر بخش اپاختری ایران نهاده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

هیرمند = ثروتمند
هیربد = نگهبان دارایی ، یک مقام دینی در آیین مزدیسنا و دریافت کننده برزارش و پیشکش های مردمی در آتشکده ها .

اسم گرگان به نام یک ایل وطایفه ی یموت ازترکمنهای استان گلستان است که ازبندرترکمن تاشهرستان مراوه تپه ختم میشودومردمان ساحل خزر ترکمنستان
به نظر من گرگان در زبان ترکمنی به معنی رودخانه پر آب رو میگن گور یعنی پر گن هم یعنی آب جاری و ترکمن ها هم شهر گرگان رو این گونه در لهجه استفاده میکنن گورگن
در پارسی قدیم "ورگ" به معنی "گرگ" بوده است و پسوند 'آنا' بمعنی "مکان " بکار می رفته . . . بنابراین گرگان گرفته شده از ورگان بوده که بشکل "وراگان" در نوشته های زمان هخامنش دیده شده که نام اصیل "دریای کاسپین" بوده است!

بپرس