گشتالت


معنی انگلیسی:
gestalt

زبان و ادب'>

فرهنگستان زبان و ادب

{Gestalt} [روان شناسی] شکل ادراکی کامل و برساخته متشکل از عناصری یکپارچه و متعامل به نحوی که هیئت کلی آن ویژگی هایی دارد که تک تک عناصر سازندۀ آن فاقد آن هستند متـ . هیئت

دانشنامه عمومی

هیئت نگر[ ۱] یا گشتالت[ ۱] ( به آلمانی: Gestalt ) نام مکتبی است در روان شناسی و نیز نام گروهی کوچک از روانشناسان آلمانی پیرو این مکتب در اوایل سدهٔ بیستم میلادی، که نظریات ماکس ورتهایمر را مبنای کار خود در زمینه بررسی یادگیری قرار دادند.
بنیانگذاران این نهضت، ماکس ورتایمر ( ۱۹۴۳–۱۸۸۰ ) و دو همکار دیگرش به نام های وولفگانگ کُهلر ( ۱۹۶۷–۱۸۸۷ ) و کورت کافکا ( ۱۹۴۱–۱۸۸۶ ) بودند و احتمالاً این نهضت پس از انتشار مقاله ماکس ورتایمر دربارهٔ حرکت آشکار در ۱۹۱۳ شکل گرفت.
نام این مکتب از واژهٔ هیئت[ ۲] یا گشتالت[ ۲] ( به آلمانی: Gestalt ) در آلمانی به معنای شکل و هیئت[ ۳] است. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که گرچه تجربه های روانشناختی از عناصر حسی ناشی می شوند، اما باخود این عناصر تفاوت دارند. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که یک ارگانیزم، چیزی به تجربه می افزاید که در داده های حسی وجود ندارد و آن ها آن چیز را تشکیلات ( Organization ) نامیدند و همان طور که بیان شد گشتالت در آلمانی به معنی سازمان است. طبق نظریه گشتالت، ما دنیا را در کل های معنی دار تجربه می کنیم و محرک های جداگانه را نمی بینیم و کلاً هرآنچه می بینیم محرک های ترکیب یافته در سازمان ها ( گشتالت ها ) یی است که برای ما معنی دارند.
طبق این نظریه، کلِ هر چیزی، فراتر از مجموع اجزای آن است. برای مثال ما با گوش فرادادن به نت های مجزای یک ارکستر سمفونی، قادر به درک تجربه گوش دادن به خود آن نیستیم و در حقیقت موسیقی حاصل از ارکستر چیزی فراتر از مجموع نت های مختلفی است که توسط نوازندگان مختلف اجرا می شود. آهنگ، دارای یک کیفیت منحصر به فرد ترکیبی است که با مجموع قسمت های آن متفاوت است.
گشتالت به معناهای کل، شکل و فرم ترجمه می شود و بر اساس این تئوری کل بزرگتر از مجموع اعضاست، این جمله به این معنا است که با وجود اینکه هر قسمت خاص دارای معنای ویژه خود می باشد، ساختار کل می تواند به آن معنای کامل ببخشد. این توضیح به این معناست که ذهن ما به طور خود به خودی سعی دارد تا داده های بصری را ساده کرده و به عنوان نتیجه معنای کل، جایگزین بخش های مجزا دیده شده کند. در حالی که بخش های مجزا می توانند دربرگیرنده معانی کاملاً متفاوتی باشند، کل قادر است با یک معنای کاملاً جدیدی از معانی اجزا فاصله گیرد.
«موریس مرلو پونتی» نخستین پایان نامه دکتری خود را که گزارشی انتقادی از نظریه روان شناختی با تأکید خاص بر نظریه گشتالت بود، ارائه داد.
عکس گشتالت
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

گِشْتالت (Gestalt)
(واژه ای آلمانی به معنای «شکل» و «هیکل») مکتبی در روان شناسی که در آن هر کل از جمع اجزای خود بیشتر یا با آن متفاوت است؛ به عبارت دیگر، ساختار کاملی است که به سادگی نمی توان ماهیت آن را، با تجزیۀ اجزای تشکیل دهنده اش، تبیین کرد. مثلاً، یک صندلی، با وجود تفاوت های بسیار بین انواع صندلی ها، از نظر خصوصیاتی نظیر اندازه، شکل و رنگ، باز هم صندلی است. روان شناسی گشتالت همۀ فرآیندهای روانی را تشکیل دهندۀ واحدی سازمان یافته و ساخت مند تلقی می کند، نه ترکیبی از احساس های بسیط و ساده. مثلاً، یادگیری به منزلۀ بازسازی موقعیتی کلی (غالباً مرتبط با بینش) تلقی می شود. این دیدگاه، متضاد دیدگاه رفتارگرایان است که یادگیری را متشکل از روابط بین محرک ها و پاسخها می دانند. آزمایش های روان شناسان گشتالت نشان می دهد که مغز گیرندۀ منفعل اطلاعات نیست، بلکه کلّ درون داد خود را به منظور فهم آن سازمان می دهد. این باور هنوز هم کمابیش مقبول است، اما از دیگر اصول روان شناسی گشتالت انتقادهای بسیاری شده است. اصطلاح «گشتالت» را نخستین بار کریستیان فون ارنفلس، فیلسوف و روان شناسی اتریشی، در ۱۸۹۰ وضع کرد. ماکس ورتهایمر، ولفگانگ کهلر، و کورت کوفکا (۱۸۸۶ـ۱۹۴۱) از بنیاد گذاران و واضعان روان شناسی گشتالت بودند.

پیشنهاد کاربران

انگاره و شکل ادراکی کامل متشکل از عناصری یکپارچه به نحوی که هیئت کلی آن ویژگی هایی را دارد که تک تک عناصر سازندۀ آن فاقد آن هستند.
واژه آلمانی به معنای کل و هیئت
پارسی/آلمانی/انگلیسی
( ریخت، ریختار ) /gestalt، shape، form/Gestalt
بسته به گزاره، می توان به جای Gestalt ( گشتالت ) در زبان آلمانی از واژگان ( ریخت، ریختار ) بهره برد.
"کارهای نیمه تمام، آگاهی های مسدود شده و مسئولیت های برعهده نگرفته"
گشتالت ( به آلمانی: Gestalt ) نام یک مکتب در روانشناسی و نام گروهی کوچک از روانشناسان آلمانی پیرو این مکتب در قرن بیستم است که نظریات مکس ورتایمر را مبنای کار خود درزمینه بررسی یادگیری قرار دادند.
بنیانگذاران این نهضت مکس ورتایمر ( ۱۹۴۳ - ۱۸۸۰ ) و دو همکار دیگرش به نام های ولفگانگ کهلر ( ۱۹۶۷ - ۱۸۸۷ ) و کورت کافکا ( ۱۹۴۱ - ۱۸۸۶ ) بودند و احتمالا این نهضت پس از انتشار مقاله مکس ورتایمر درباره حرکت آشکار در ۱۹۱۲ شکل گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

نظریه گشتالت [ویرایش]
گشتالت در آلمانی به معنای «انگاره» ( configuration ) یا شکل ( form ) است. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که گرچه تجربه های روانشناختی از عناصر حسی ناشی می شوند، اما باخود این عناصر تفاوت دارند. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که یک ارگانیزم چیزی به تجربه می افزاید که در داده های حسی وجود نداردو آنها آن چیز را سازمان ( organization ) نامیدند و همانطورکه بیان شد گشتالت در آلمانی به معنی سازمان است. طبق نظریه گشتالت ما دنیا را در کل های معنی دار تجربه می کنیم و محرک های جداگانه را نمی بینیم و کلا هرآنچه می بینیم محرک های ترکیب یافته در سازمان ها ( گشتالت ها ) یی است که برای ما معنی دارند.
طبق این نظریه کل چیزی فراتر از مجموع اجزای آن است. برای مثال مابا گوش فرا دادن به نت های مجزای یک ارکستر سمفونی قادر به درک تجربه گوش دادن به خود آن نیستیم ودر حقیقت موسیقی حاصل از ارکستر چیزی فراتر از مجموع نت های مختلفی است که توسط نوازندگان مختلف اجرا می شود. آهنگ دارای یک کیفیت منحصر به فرد ترکیبی است که بامجموع قسمت های آن متفاوت است.
چگونگی شکل گیری نظریه گشتالت [ویرایش]
مکس ورتایمر در راه تعطیلات هنگام مسافرت با قطار به شهر رایلند به یک اندیشه تازه دست یافت. او دریافت که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند، در بیننده این تصور را ایجاد می نمایند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو می رود ( درست همانند آنچه که در کارتون های انیمیشن اتفاق می افتد و ما بادیدن پشت سرهم چند نقاشی تصور می کنیم که یک موجودیت واحد در حال تحرک را می بینیم ) . وی پس از این تجربه قطار را ترک نمود و یک حرکت نما ( stroboscope ) خریداری نمود و در اتاقی که برای اقامت کرایه کرده بود با آن تعداد زیادی آزمایش انجام داد. او دریافت که در صورتی که چشم محرک را به طریق معینی ببیند در شخص تصور حرکت ایجاد می شود و این را پدیده فای نامید. این کشف تاثیری عمیق برتاریخ روانشناسی به جای نهاد.
اهمیت پدیده فای در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود می آورند فرق دارد. احساس حرکت توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن می شوند قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت به نحوی ازترکیب عناصر به دست می آید. .
منابع [ویرایش]
هرگنهان، السون. نظریه های یادگیری. ترجمهٔ علی اکبر سیف. ویرایش ششم. چاپ ششم. تهران: نشر دوران، ۱۳۸۲. 310 - 278.
[نهفتن]
ن • ب • و
روان شناسی
درگاه • تاریخ روان شناسی • روان شناسان
پژوهشی
زیستی • شناختی • تطبیقی • رشد • تکاملی • آزمایشی • ریاضیاتی • عصب شناختی • شخصیتی • فیزیولوژیکی • مثبت گرا • آسیب شناختی • روان فیزیک • اجتماعی • تراشخصیتی
کاربردی
ارزیابی • بالینی • مشاوره ای • آموزشی • جنایی • سلامت • صنعتی/سازمانی • قانونی • آموزشگاهی • ورزش
گرایش ها
رفتارگرایی • شناخت گرایی • وجودی • خانواده درمانی • هیأت نگری • انسان گرایانه • روان کاوی • تحلیلی • روان پویشی • تراشخصیتی
متفرقه
موضوعات • رشته ها • داروها • اختلالات عصبی • نشریه ها • مکتب ها • فراروان شناسی
رده های صفحه: روان شناسی شناختی طراحی گرافیک روان شناسی ادراک
از ویکی پدیا
قس
علم النفس الغشتلتی یتأسس على نظریة الغَشتَلت ( من الألمانیة Gestalt "صورة؛ شکل" وتلفظ ‏‎[ɡəˈʃtalt]‎‏ ) التی وضعتها مدرسة برلین تشکل نظریة حول العقل والدماغ تفترض أن المبدأ العملی للدماغ کلانی، متوازی ومتماثل مع میل للتنظیم الذاتی أو أن مجموع کل الأجزاء أقل من أداء الکل. المثال الغشتالتی الأکثر کلاسیکیة هو فقاعة الصابون التی لا یمکن لشکلها الکروی ( أو ما یشکل غیشتالتها ) أن یعرف عن طریق قالب صلب أو أدوات جاهزة أو حتى عن طریق معادلة ریاضیاتیة، لکنها مع ذلک تنبثق تلقائیا عن طریق الفعل المتوازی للتوتر السطحی على کل نقاط السطح فی وقت واحد. بهذه النظرة فهی تعاکس وتخالف المبدأ "الذری" للعملیات والإجراءات ضمن الحاسوب الرقمی، حیث کل عملیة حسابیة یتم تقسیمها إلى متتالیة من الخطوات البسیطة، کل واحدة یتم حسابها بشکل مستقل عن المسألة الکلیة ککل.
[عدل]الغشتلت
الغشتلت دراسة الإدراک والسلوک من مدرسة علم النفس، والمعروف أیضا باسم "علم النفس الشکلی"، التی تعنى فی المقام الأول دراسة التصور وقوانینه. وفقا لعلماء النفس الغشتلت بمعنى "التکوین"، الصور تُدرک بطریقة إجمالیة وأکثر تعقیدا من مجموع التشکیلات الجزئیة: على سبیل المثال، إضافة شکل صهوة فی منظر عام للمدینة یُفهم وکأنه کاتدرائیة.
[عدل]تأثیر الغشتلت
تأثیر الغشتلت ویشیر إلى قدرة مشکلة للشکل موجودة ضمن حواسنا، عملیا بالنسبة للتمییز البصری للأشکال والأشخاص وجمیع الأشکال بدلا من رؤیة مجرد خطوط بسیطة ومنحنیات. نظریات الغشتلت للإدراک البصری خاصة قانون برغننتس ( Prägnanz وتلفظ ‏‎[pʀɛˈɡnants]‎‏ ) تم تجاهله وتهمیشه بشکل کبیر بعد تقدم العلوم العصبیة الحاسوبیة.
[أظهر] ع • ن • تنظریات التعلم والتعلیم
بوابة تربیة وتعلیم
هذه بذرة مقالة عن التعلیم تحتاج للنمو والتحسین، فساهم فی إثرائها بالمشارکة فی تحریرها.
تصنیفات: إحساس مدارس علم نفس تصمیم الجرافیک علم النفس
قس
Als Gestaltpsychologie wird eine Richtung innerhalb der Psychologie bezeichnet, die die menschliche Wahrnehmung als Fähigkeit beschreibt, St . . .

بپرس