گلوله زدن

لغت نامه دهخدا

گلوله زدن. [ گ ُ لو ل َ / ل ِ زَدَ ] ( مص مرکب ) انداختن گلوله. پرتاب کردن گلوله.

فرهنگ فارسی

انداختن گلوله پرتاب کردن گلوله .

مترادف ها

shoot (فعل)
رها کردن، زدن، جوانه زدن، درکردن، سبز شدن، پرتاب کردن، عکسبرداری کردن، گلوله زدن، رها شدن، امپول زدن، فیلمبرداری کردن، درد کردن

فارسی به عربی

نبتة

پیشنهاد کاربران

بپرس