گندمک

/gandomak/

معنی انگلیسی:
grain

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

گندمک. [ گ َ دُ م َ ] ( اِ مرکب ) قسمی سبزی بهاره خوردنی صحرائی که در آشها و خورشها کنند. ( یادداشت مؤلف ). در گچ سر این نام را به «سکاله منتانوم » دهند.

گندمک. [ گ َ دُ م َ ] ( اِ مرکب ) لهات. ( ناظم الاطباء ). گوشت پاره ای که در میان فرج زنان باشد. ( فرهنگ شعوری ج 2 ص 299 ). چچله. خروسک. ( آنندراج ). خروس. خروسه. ( یادداشت مؤلف ). در عربی آن رابظر ( بالفتح ) می گویند. ( آنندراج : خروسک ). چوچوله.

فرهنگ فارسی

۱ - گندم کوچک . ۲ - ( اسم ) قسمی سبزی بهار. صحرایی که در آشها و خورشها کنند . ۳ - گوشت پاره ای که در میان فرج زنان باشد چچله خروسک .
لهات . گوشت پاره ای که در میان فرج زنان باشد .

دانشنامه عمومی

گندمک (سرده). گندمک ( نام علمی: Stellaria ) نام یک سرده از تیره میخکیان است.
عکس گندمک (سرده)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

گَنْدُمَک (chickweed)
گَنْدُمَک
گیاهان کند رشد خانوادۀ میخک، از جنس Stellaria و Ceratium. این گیاهان دمگلهای سفید و کوتاه دارند.

پیشنهاد کاربران

بپرس