گوروئی

لغت نامه دهخدا

گوروئی. ( اِخ ) تیره ای از طایفه حمزایی ایل چهارلنگ بختیاری. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 75 ).

گوروئی. ( اِخ ) یکی از طوایف هفت لنگ بختیاری که در مال امیرسوسن سکنی دارند. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 74 ).

پیشنهاد کاربران

درک بهتر
در زمان نادر شاه فردی بود بنام خلیل که در ایذه ساکن بود و بعد از قتل یک مأمور به سمت سردشت و دزفول کوچ کرد که در اصل گوروی ممصالح همان گوروی دینارونی است که وارد محمودصالح شدند.
گورویی میوند. یا همان عیسوند و گورویی های ایذه و گورویی ممصالح. و در سالند کوه احمد فداله. بودن و بعد اون موقعه کم بودن خیلی و این سه تا تیره هستن فرزندان. گورویی هستن و خلاصه در جنگ. و کوچ کردن رفتند
...
[مشاهده متن کامل]
از سالند کوه و به پایین اومدن. و سه تا برادر. بودن سه پسر و بودن اون موقع ها نه. سه تیره و بعد. موندن تقاص جنگ را کنن و گفتن فایده نداره خوراکی براشون نبوده و یکشون در باب میوند هست. از طایفه غیسوند. و باب ممصالح. و دوتا در دزفول ساکن هستن و دیگری در ایذه و بعد من خوم گورویی عیسوندم و یه تا گوروی شهید. داشتن و اسم گوروی رو در هرمزگان هم هست. نام شهید ها هستند

کی جمشید صالحی کدخدای تلچگاه در یکی از سفرهاش به منطقه بناری با شخصی آشنا شد که در آن منطقه ساکن بود با وعده زن دادن به پسرش پسر سی سالش به اسم راه علی بعنوان نوکر و زیر دست به تلچگاه آورد و با خدماتی
...
[مشاهده متن کامل]
که در کشتار مردم منطقه انجام داد زمین زراعتی و به زور دختر ی بهش داد پدر دختر تا حد مرگ زدن تا راضی شد.

بنده ساکن دزفول هستم از طایفه گورویی تیره پینه از اولادمراد هستیم. . دزفول خیلی خیلی گورویی دارد. زنده باد ایل پرافتخار گورویی#دزفول#الیگودرز#سردشت#ایذه#آسماری#هفتکل#گهرو#
گوروی آغا بیک جد ما هم هست از ایذه به باشت آمده ایم در اثر نزاع و درگیری به این منطقه هجرت کردیم در واقع جد بزرگ بزرگ دو تا کا علی زالی و کا علی حسین
سلام درود تا جای که بند میدانم طایفه گورویی یکی از پر جمعیت ترین طایفه ها نه تنها در لر بختیاری بلکه در تمام طوایف لر هستن بله تیره های زیادی هستن که وارد طایفه گوورئی شدند ولی تیره احمدخدری یکی از اصیل
...
[مشاهده متن کامل]
ترین خاندان گوروی هستن که در ایذه نوترگی آسماری فتکل پرچستان وسردشت دذفول قرار دارن و بیشتر اینان دینارونی هستند و بدلیل پخش شدن در این مناطق نیمی از این تیره در کنار تیره ممشوسنی در روستای پرچستان واسماری وهفتکل زندگی میکنند مم شوسنی تنها بازمانده از خانواده خود بود در یکی از جنگهای طایفه ای که نزد عموی خود احمد ( احمد خدر ) درشیمن ایذه آمد و ماندگار شد

ما سکنی روستایی در کرج هستیم به نام گورو، یا گوراب . . و روستای همجواری به نام ابهرک . . که اوارک تلفظ میشه ؟!
ممشوسنی ( مولایی وباندری ها ) از طایفه بزرگ گورویی ، نام گورویی برگرفته از جد خود گورو آقابیک میباشد. گوروئی به معنی گوو ( برادر ) و روی ( به معنی رفتن به میدان ) می باشد.
نام طایفه گوروئی از نام جدشان گوروآقابیک گرفته شده است. محل سکونت اصلی وی کردستان بوده که به زاگرس جنوبی کوچ می نماید فرزندان او به دلیل نزاع به دوبخش تقسیم می شوند بخشی به لرستان و بخش دیگر به منطقه دیناران کوچ می نمایند این واقعه در سال ۹۷۱ ه. ق رخ داده است.
نام گوروئی ( گوروی ) درواقع به معنای گور آبی یا گودال آبی است می گویند زمانی مامورین پادشاه که مالیلت می گرفتند در مناطق می آمدند وافراد راه بلد وسرشناس را جهت راهنما باخودشان به روستاهای اطراف می بردند
...
[مشاهده متن کامل]
درمسیر تشنه شدند ودنبال آب ویکی از راهنمایان به نام داراب گودال هایی از آب که بلد بود به آنها نشان داد وبه گفتند داراب گورابی به زبان محلی داراب گوروی واین بود که سرمنشا نام گورویی شد

درود ایل دینارون در اصل جزو ایل دورکی حساب میشود
اصالت یعنی گورویی وتیره بزرگ ممشوسنی
نام طایفه ایل بزرگ بختیاری گورویی ک ریشه این طایف میوند است و براثر ازدیاد جمعیت در مناطق ایزه و چهارمحال بختیاری، دزفول پراکنده هستند این طایفه از قدرتمندترین طوایف بختیاری
طایفه بزرگ و شجاع گوروئی یکی از طوایف هفت لنگ و از باب دینارون میباشند و درشهر ایذه و حومه وسوسن. تاشار. پرچستان. آسماری و منطقه ییلاقی دینارون تا قرّراو ساکن هستند و شامل ۴ تیره و بیش از ۲۰ اولاد میباشند.
...
[مشاهده متن کامل]

عیسوند
مَم شوسنی
پینه
سیربیری
عیسوند ( حاجتی. بهمنی. کاظمی. الماسی )
مُم شوسنی ( مولایی. باندری. . . نیمی از جمیعت مولایی و باندری در اصل از تیره خدری زراسوند هستند ( احمد خدری ) . . که بمرور زمان مَم شوسنی محسوب میشوند.
پینه ( محمدی )
سیربیری ( بداغی )
طایفه ای بنام گوروئی هم در ایل چهارلنگ میوندممزایی در دزفول تا الیگودرز ساکن هستند.
بعضی از مورخان و تاریخ نویسان ریشه این دوطایفه را یکی دانسته و زیر مجموعه ایل چهارلنگ محسوب میکنند
بعضی ها هم ایل دینارونی را به ایل دورکی ربط میدهند و معتقند که ایل دینارونی ( سهید. گوروئی. اورک و شالو ) با ایل دورکی یکی هستند.
بعضی از تاریخ نویسان هم ایل دینارون را مستقل و جزو هفت لنگ محسوب میکنند
نظریه های زیادی وجود دارد
ولی مهم این است همه بختیاری و از یک ریشه ایم.

این مطالب تنها ایرادی که دارد این است که روستای گورو در شهرستان باشت قدمت این روستا که سکنه فعلی در آن ساکن هستند ۱۳۰ سال است و قدمت روستا بالغ بر پنج قرن ساکنین اولیه که معلوم نیست در هر دوره ای ساکنین
...
[مشاهده متن کامل]
روستاها در حال جابجایی بودند اما در حدود ۱۳۰ تا ۱۴۰ پیش پنج نفر که سه نفر آن از طایفه شیخ جلیل باوی به نام های کا علی اکبر و کا علی حسین و کا عباسعلی و دو نفر آن از ایلات دیگر به نام ملا کید و کا علتقی اتحادی تشکیل و در این روستا سکنی گزیدند و هر پنج جوان هایی زبردست بودند و با تشکیل این اتحاد افرادی از مکان های مختلفی به گرد این پنج نفر جمع شدند و این روستا شکل گرفت.

با عرض سلام همه این موارد درسته اما در مورد روستای گورو شهرستان باشت من خودم از اهالی این روستا از قدیم بودیم این روستا جزو تیره شیخ جلیل و ایل باوی هست ارتباط این روستا بدلیل تشابه اسمی کار صحیحی نیست
...
[مشاهده متن کامل]
و اسم این روستا از "گو" به معنای زمین صاف و "رو" رودخانه است روستاهای دیگری به این اسم در این منطقه مانند گو مورد یا گوگرد که گو به معنای زمین صاف است با تشکر

درود هم تبار
تیره سیر بیری از نسل مره بلقیس که از نوادگان سیر بیری واقع در سکونتگاه فالح و شیمن می باشد که آثار این قلعه هنوز به یادگار وجود دارد. ما هیچ ارتباطی با سید احمد فدالله نداریم. بدون علم و اطلاع واستنادلطفا چیزی نشر ندهید. سپاس
شیخ احمد روزبه سیری بیری می باشن
طایفه گورویی از طوایف دینارونی باب هفت لنگ بختیاری هستند
ک در ایذه و دینارون ساکن هستند و به ۴ تیره
پینه_ مم شوسنی_سیربیری_عیسوند تقسیم میشوند
بزرگان طایفه گورویی از تیره پینه میباشند

...
[مشاهده متن کامل]

البته ناگفته نماند نیمی از جمیعت طایفه گورویی از دیگر مناطق بختیاری وارد گورویی شدند و در اصل گورویی نیستند
مانند اسکندری های سوسن که در اصل ( لجم اورک سخندری ) میباشند
یا *باندری ها و مولایی های پرچستان و آسماری *در اصل خدری ( احمد خدری ) میباشند
یا بداغی ها در اصل از طایفه شیخ احمدروزبه ( سیدسرپیری یا به زبان لری سیربیری ) میباشند. .
در ایل بختیاری بیشتر طوایف بر اثر درگیری طایفه ای یا یافتن چراگاه به دیگر طوایف روی آوردند. . . .

با سلام تاریخ واقعی طایفه منزایی ( مونزایی - منجزایی . ممزایی )
تیره منزایی اوایل قاجار به طایفه محمد صالح چهارلنگ پیوست
تیره مونزایی از ایل منجزی بختیاروند بود
اولاد هلیل - هارون - دودانگه از طایفه هلیلی پلنگ منجزی جدا شدند
...
[مشاهده متن کامل]

اولاد کتکی از تیره تکی ایل منجزی جدا شدند
اولاد گشول و چنگایی منجزایی از تش گشتیل و چنگایی طایفه عالی جمالی بختیاروند بودند
توشمال طهماسب خان چنگایی ممزایی
تیره محمد حسنی ما را نیز لر ممسنی می خوانند که اشتباه است
تیره محمد حسنی از ایل منجزی لر بختیاروند است
هم اکنون نیز تیره اورش خود را نواده ی محمد حسین گلاله سهر پسر نامدارخان منجزی بختیاروند می دانند
جنگ نه هزار بین ایل دورکی و ایل بختیاروند رخ داد که در این جنگ جنگجویان بختیاروند نه هزار نفر بودند و سواران دورکی سه هزار نفر
نامدار خان منجزی ایلخان قبل از شروع جنگ پیش جعفر قلی خان بختیاروند ایلخان رفت و از او خواست که از برادر کشی دست بردار د و به دژه ملکان ( خلیل خان بختیاروند ) برگردند
ولی جعفر قلی خان بختیاروند ایلخان قبول نکرد
بنابراین نامدارخان منجزی ایلخان 7000 هزار نفر جنگجوی منجزی بختیاروند را از لشکر خارج کرد و اعلام بی طرفی کرد
در نتیجه با کشته شدن یکی از دایی های جعفر قلی بختیاروند ایلخان لشکر بدون درگیری دیگری دست از محاصره قلعه دورکی برداشت و برگشتند
جعفر قلی خان بختیاروند ایلخان بعد از چند سال کینه ی این کار نامدار خان منجزی را در دل داشت و موقعی که تمام ایلات در حال کوچ فصلی بودند به مال نامدار خان منجزی ایلخان حمله کرد
هالو زال دایی نامدار خان منجزی با دیدن سواران جعفر قلی خان بختیاروند به نامدار خان منجزی گفت آماده ی جنگ باش که جعفر قلی برای جنگ آمده
ولی نامدار خان منجزی گفت او مهمان است و برادر من و هر دو از ایل بختیاروند هستیم
جعفر قلی خان بختیاروند با حمله به مال، نامدار خان منجزی و چند مهمان بابادی او را کشت
و سپس خواست که محمد حسین خان پسر نامدارخان منجزی را بکشد
که بی بی ماه پسند چهارلنگ همسر نامدار خان مانع این کار شد
اشعار مسعود بختیاری خواننده معروف بختیاری از تیره زیلایی طایفه خلیلی منجزی در وصف نامدار خان منجزی و پسرش محمد حسین خان
به کفت زوردگون دو شیر کنه جنگ
نمدار خون منجزی سهراب چهارلنگ
نمدار خون منجزی ای خان هفت لنگ
به ارش جنگ ایکنه چی شیر من تنگ
ارش ( اروش ) در شعر مسعود بختیاری استفاده شده ( آ محمد حسین گلاله سهر اورش )
لامردون فرش کنین ز گل خاشخاش
مگویین نمدار لره، بگویین قزلباش
ممحسین گلاله سهر بوونه نیده
دیدمس به پشت پیر تیپم ای سرس بریده
مسعود بختیاری می گوید محمد حسین گلاله سهر هنوز پدر را ندیده
ولی من آن را دیدم پشت امامزاده سرش بریده بود
ماه پسند مینانه کند وندس ور مل شون
ممحسین مکشین تیپم ای زینس به درغون
محمد حسین خان بختیاروند تازه داماد بود
( محمد حسین خان و محمد حسن خان پسران نامدار خان منجزی )
بعد از کشته شدن نامدار خان منجزی بختیاروند ایلخان بسیاری از تیره های ایل منجزی به سایر طوایف لر بختیاری کوچ کردند
و این امر باعث ضعیف شدن جعفر قلی خان بختیاروند شد و ایلخانی از او گرفته شد
نامدار خان منجزی پسر علی اکبر خان پسر مرتضی خان پسر هادی خان پسر صادق خان پسر احمد خان بختیاروند ایلخان و نواده خلیل خان بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
مادر جهانگیر خان بختیاروند دختر شیخ اسماعیل گیلانی نواده شیخ زاهد گیلانی لاهیجانی بود

ایل دینارونی هفت لنگ
گورویی
سهید
اورک
شالو
لجمیراورک
. .
. .
*****************************
طایفه محمود صالح ایل چهارلنگ از شیش تیره تشکیل شده که برادر هستند
آدگار
...
[مشاهده متن کامل]

دویت
قلی
کافلی
اورش
محمد جلال الدین
( ایل دینارونی هفتلنگ و میوند چهارلنگ از نژاد محمود صالح نیستند )
در اوایل قاجار دو تیره به طایفه محمود صالح ملحق شد
تیره آرپنایی
تیره ممزایی
تیره ممزایی شامل::
تش جیله ( اولاد هلیل. . . )
تش مومد حسن
تش بدرقه
تش های ملحق شده به ممزایی
تش هارونی
تش کتکی
تش اورک
تش گاشویی
ملحق شده::اضافه شده - تبعید شده به طایفه دیگر
******************
همچنین تیره گورویی هفت لنگ در ایل میوند چهارلنگ در زمان نادرشاه از شهپیر ایذه کوچ داده شد و در دزفول ساکن شد
این تیره از طایفه گورویی ایل دینارونی جدا شده بود

باسلام
بختیاری و نحوه تشکیل نظام ایل بختیاری در قرن نهم هجری : از دو گروه قومی بومی و مهاجر سازمان یافت که گروه بومی پیش از آمدن بختیاران در سرزمین کنونی بختیاری ؛ مردم و تیره ها : دینارانی ( دینیاران یاری کننده دین ) اورکی ، دورکی ، سهید ، شالویی ، مالویی ، خواجه ، قائدها ( کاید ) گورویی ، کور کور ، ایل بابادی ، که مجموعا این تیره ها از نژاد و مردم بومی و با کواراکان پیوند نژادی و قومی داشته ، پس از سازمان یابی قوم بختیاری از پیکره جامعه قومی و ایل باستانی کواراکان جدا شدند و هویت قومی آنان در گذر زمان از میان رفت و فراموش شد .
...
[مشاهده متن کامل]

مهاجرین کردتبار جامعه قومی بختیاری که از جبل السماق شام ( سوریه ) به استناد نوشته ها و منابع تاریخی در سده ۵۵۰ هجری به خاندان اتابکان لر بزرگ که از کردان برزیکانی و قوم لبیکی از تیره جنگرویی بودند و با آنان هم نژاد و همتبار بودند پیوستند قبایلی بودند که تواریخ گزیده ، شرفنامه کرد بدلیسی ، منتخب التواریخ و تاریخ بختیاری سردار اسعد بختیاری از آنان به شرح زیر نام می برد : آسترکی ، مماکویه ، بختیاری طایفه بختیاروند یا بهداروند هست ، جوانکی یا جانکی منظورش طوایف جانکی فعلی نیست ، زاهدیان ، بنیدانیان ، علایی ، گتوند ، ممبینی ، بتوند ، بوازکی ( بورکی ) ، شوند ، راکی ، خاکی ( جاکی ) منظورش طوایف فعلی جاکی نیست ، هارونی ، آشکی ، کمایی ، ( لیراوی ) ممویی ، کمانکشی ، مماسنی ، ارملکی ، پوایی ( نویی ) ، مدیحه ، اکورد ، کولار ، و مردم سادات عقیلی از نسل علی بن ابیطالب و هاشمی از نسل هاشم بن عبدالمناف .

نام طایفه ای از ایل دینارونی
هفت لنگ لر بختیاری
در ایذه. مسجدسلیمان
گوروئی :گئورویی. برادر نیرومند. پهلوان بزرگ
گو::پهلوان. برادر.
رویی::بالایی. بزرگ.
تیره گوروئی در ایل میوند چهارلنگ
Goroi
برگرفته از نام گور آب یا همان باتلاق است که در زبان محلی گور او تلفظ میشود از آنجا که در بختیاری نام طوایف در پاره ای موارد برگرفته از طبیعت و مکانهایی که در آنها یا مجاور آنها زندگی میکنند و یا مرتبط با اآنهاست از قبیل مواردی همچون موور ی ، گندل ی ، بردی، کلوسی ، کناری و غیره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس