گورچان

لغت نامه دهخدا

گورچان. ( اِخ ) دهی است از دهستان وفس عاشقلو از بخش رزن شهرستان همدان واقع در 105000 گزی جنوب خاوری قصبه رزن و 20000گزی شمال خاوری کمیجان مرکز بخش بزچلو اراک. کوهستانی و سردسیر و دارای 628 تن سکنه است. آب آن از رودخانه خنجین تأمین میشود. محصول آن غلات و صیفی و انگور و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

گورچان. ( اِخ ) دهی است از دهستان ده بالا از بخش خاش شهرستان زاهدان واقع در 27 هزارگزی شمال خاوری خاش ، کنار راه فرعی گزو به خاش. جلگه وگرم و معتدل است. سکنه آن 117 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن فرعی است. ساکنان از طایفه شهنوازی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان ده بالا بخش خاش شهرستان زاهدان واقع در ۲۷ هزار گزی شمال خاوری خاش کنار راه فرعی کزو به خاش .

دانشنامه عمومی

گورچان (خاش). گورچان ، مرکز بخش پشتکوه شهرستان خاش در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
گورچان در دهستان پشتکوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۳۸۵تن ( ۱۳۹خانوار ) بوده است[ ۱]
عکس گورچان (خاش)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

دردوره صد ساله حکومت ایلخانیان برایران ( 651تا 756 . ق ) بخصوص دردوره حکومت اباقان وغازان خان ناحیهای که روستای گورچان ازتوابع فراهان دراستان مرکزی قرارداردبا توجه با موقعیت طبیعی خود وداشتن جنگل های درخت سقز ووزیست شکاردرکوهای آن ازجمله کوه امجک برای شکار وییلاق بسیار موردتوجه بوده ودرمنابع تاریخی آن دوره ازجمله جامع التواریخ رشید الدین فضل اله و. . . . به این موضوع اشاره شده است .
...
[مشاهده متن کامل]

واژه گورچان درگویش محلی با خوانش کوتا ه صدای �و� وشبیه خوانش واژه ترگی �گُ ر� بمعنی ببین درترکی خوانده می شود واین �گور� با �گور�درزبان فارسی متفاوت است . این واژه اززبان مغولی واردشده ومرکب از �گور gur� �چان� است . گور به معنی �نهایت درجه مطلوب�و�چان� به معنی جهان است . وآژه �چان� بتدریج درزبان فارسی به�خان� تبدیل شده است. البته برای تفسیر واژه �چان یا جهان � باید باید باور�شمنیسم � مغولان وطبیعت گرایی آنها را که �جهان � را وجه کمال هستی و همه چیز به مفهوم عام اعم ازصفت وقدرت و. . . تلقی می کردند باید درنظر گرفت .
وبه این ترتیب واژه� گُرچان� می تواند می تواند بمعنی کمال مطلوب درجهان باشد . ( گویا این جانب دریکی ازتاریخ های این دوره به علت این نامگذاری که ناشی ازشعف شدید خان مغول درگذران اوقات دراین ناحیه بوده برخورده باشم که متاسفانه نام این منبع را فراموش کرده ام )

بپرس