گوش

/guS/

مترادف گوش: اذن، زاویه، گوشه

معنی انگلیسی:
corner, ear

لغت نامه دهخدا

گوش. ( اِ ) آلت شنوائی. عضوی که بدان عمل شنیدن انجام گیرد. معروف است ، و به عربی اُذُن گویند. ( برهان ). اذن و آلت شنیدن در انسان و دیگر حیوانات و جزء خارجی مجرای سمع و حس سمع. ( ناظم الاطباء ). اوستا گئوشه ، پهلوی گوش ، پارسی باستان گئوشه ، هندی باستان گهوشه ( صدا )، کردی گوه ، افغانی غوَق ، استی غُس ، قوس ، بلوچی گوش ، وخی غوش ، غیش . ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). اذن. ( ترجمان القرآن ). سامعه. ( مهذب الاسماء ) ( دستور اللغة ). سمع. ( دهار ) ( منتهی الارب ). صِماخ : صِنارة؛ گوش به لغت یمن. عُرش. مِسْمَع. مقلوبة. نَضی . ( منتهی الارب ). گوش اندام شنوایی و حفظ تعادل بدن می باشد و دارای سه قسمت خارجی ، میانی و داخلی است. گوش خارجی شامل دو بخش لاله گوش و مجرای گوش خارجی است.
1- لاله گوش در دو طرف سر قرار گرفته ، طول آن قریب 6 سانتیمتر و عرض آن 3/5 سانتیمتر است و در حدود یک سوم آن به سر چسبیده است. لاله گوش غضروفی و چین خورده است و سه شیار دارد. در قسمت تحتانی ِ لاله گوش ، نرمه گوش دیده می شود. لاله گوش دارای نُه ماهیچه است که فوق العاده نازکند و معمولاً عملی انجام نمی دهند. لاله گوش را پوست بدن فرش می کند.
2- مجرای گوش خارجی میان لاله گوش و صندوق صماخ قرار دارد. طول آن 4/5 سانتیمتر است. سطح خارجی آن غضروفی و دوسوم بقیه استخوانی است. سطح داخلی مجرای گوش از پوست مفروش است و دارای موهای ریز و غدد چربی و عرقی می باشد و ترشحی به نام سرومن یا موم گوش می کند که مانع ورود گرد و غبار به داخل گوش می گردد.
گوش میانی محوطه ای پر از هواست که درون استخوان گیجگاه قرار دارد و صندوق صماخ نامیده می شود. صندوق صماخ به شکل عدسی مقعرالطرفین است. ارتفاع آن 1/5 سانتیمتر است و به واسطه پرده صماخ از گوش خارجی جدا می شود. صندوق صماخ به وسیله شیپور استاش به عقب حفره های بینی راه دارد و دریچه های گرد و بیضی آن را از گوش داخلی مجزا می کنند.
پرده صماخ پرده ای است نازک به وسعت تقریبی یک سانتیمتر مربع و کف مجرای گوش زاویه 40-45 درجه میسازد و تحدب آن به طرف داخل است. پرده صماخ از سه قسمت تشکیل شده است : سطح خارجی آن را پوست و سطح داخلی را مخاط می پوشاند ودر وسط یک طبقه پیوندی با الیاف زیاد می باشد. دسته استخوان چکشی روی سطح داخلی پرده صماخ تکیه می کند. استخوانهای گوش استخوانهای کوچکی هستند که میان پرده صماخ و دریچه بیضی قرار گرفته اند و عبارتند از:استخوان چکشی به طول 8 میلیمتر که دسته آن روی پرده صماخ متکی است. استخوان سندانی که مانند دندان آسیا یک تنه و دو شاخه دارد و به استخوان چکشی مفصل می گردد و انتهای آن زائده ای به نام عدسی دارد که با استخوان رکابی مفصل می شود. استخوان رکابی که بین عدسی و دریچه بیضی قرار گرفته است. استخوانهای مزبور به وسیله مفاصلی به یکدیگر متصل شده و به وسیله تارهای قابل ارتجاع به دیواره صندوق صماخ ارتباط دارند و حرکت آنها به توسط ماهیچه های چکشی و سندانی عملی می شود. ماهیچه چکشی هنگام انقباض دسته چکشی را به داخل می کشاند و ماهیچه رکابی موقع انقباض رکابی را از دریچه بیضی دور می کند. مخاط صندوق صماخ کاملاً به ضریع می چسبد و روی تمام استخوانها و مفصل و غیره را میپوشاند. شیپور استاش مجرایی است که قسمتی از آن در استخوان گیجگاه قرار دارد و قسمت داخلی آن که مجاور حلق می باشد غضروفی است. طول آن 3/5 تا 4/5 سانتیمتر وقسمت میانی آن از دو سر مجرا تنگ تر است. شیپور استاش در حال عادی بسته است و هنگام بلع باز شده هوای خارج با هوای صندوق صماخ ارتباط پیدا می کند. سطح داخلی مجرا را مخاط فرش می کند. حجرات ماستوئیدی حفره هایی هستند که در عقب صندوق صماخ درون زایده ماستوئیدی استخوان گیجگاه قرار دارند و بزرگترین آنها به نام غار ماستوئیدی با صندوق صماخ ارتباط دارد.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

در آیین زردشتی ایزد نگهبان چارپایان موکل به روز گوش ( روز چهاردهم هر ماه شمسی ) .
یکی ازاعضابدن که آلت شنیدن است وبوسیله آن اصوات درک میشود، اسم مصدرازگفتن، گفتار، سخن گفتن، گویش وگوشت هم گفته شده
۱ - ( اسم ) ۲ - روز چهاردهم از هرماه شمسی : به روز گوش اسفندار مذماه بگاه یزد جرد آخر شهنشاه . ( زرتشت بهرام ) توضیح بقول بیرونی در گوش روز از دی ماه جشنی بوده است موسوم به سیرسور که در آن روز سیر و شراب میخوردند و برای دفع اهریمنان سبزیهای ویژه با گوشت می پختند .
دهی از دهستان نهبدان بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع در ۱۷ هزار گزی جنوب باختری شوسف .

فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - عضو شنوایی . ۲ - گوشه ، زاویه . ، ~از چیزی گرفتن آن چیز را ترک کردن ، به آن چیز بی توجهی کردن . ، ~ کسی بدهکار نبودن کنایه از: به حرف دیگران توجهی نکردن .
(گُ ) (اِ. ) در آیین زردشتی ، ایزد نگهبان چارپایان ، و نام روز چهاردهم از هر ماه خورشیدی .

فرهنگ عمید

۱. گفتار.
۲. سخن گفتن.
۱. در آیین زردشتی، ایزد نگهبان چهارپایان.
۲. در آیین زردشتی، روز چهاردهم از هرماه خورشیدی.
۱. (زیست شناسی ) از اعضای بدن که آلت شنیدن است و به وسیلۀ آن صداها درک می شود و از سه قسمت تشکیل شده گوش خارجی، میانی و درونی.
۲. = گوشه
۳. [عامیانه، مجاز] جاسوس.
۴. [قدیمی، مجاز] منتظر، مراقب.
* گوش به در داشتن: [قدیمی، مجاز] منتظر بودن: گوش دلم بر در است، تا چه بیاید خبر / چشم امیدم به راه، تا که بیارد پیام (سعدی۲: ۴۰۵ ).
* گوش تیز کردن: (مصدر متعدی ) [قدیمی، مجاز] = * گوش نهادن
* گوش خواباندن: (مصدر لازم ) [مجاز] صبر کردن و منتظر فرصت بودن.
* گوش دادن: (مصدر متعدی ) گوش فرا دادن، گوش کردن، شنیدن.
* گوش داشتن: (مصدر لازم ) [قدیمی]
۱. گوش کردن، گوش فرا دادن، شنیدن.
۲. [مجاز] مواظبت و مراقبت و حفظ کردن.
* گوش فرادادن: (مصدر متعدی ) گوش دادن و شنیدن.
* گوش فراداشتن: (مصدر متعدی ) [قدیمی، مجاز]= * گوش نهادن
* گوش گرفتن: (مصدر لازم ) [قدیمی]
۱. گوش دادن، گوش داشتن.
۲. [مجاز] پند کسی را شنیدن و به یاد نگه داشتن.
* گوش نهادن: (مصدر متعدی ) به دقت گوش دادن.
زبان و ادب'>

فرهنگستان زبان و ادب

[ورزش] ← بازیکن گوش
{wing , wing area} [ورزش] در اغلب بازی های تیمی میدانی، سمت راست یا چپ زمین که بازیکن گوش در آن بازی می کند

گویش مازنی

/goosh/ پاشنه ی در

واژه نامه بختیاریکا

به گوش کِردِن
خو نه به کر گوشی زِیدِن
گَل گوش

دانشنامه عمومی

الگو:دیگر کوص کاربردها
گوش اندام حسی است که صدا را دریافت می کند. گوش انسان از سه قسمت خارجی، میانی و داخلی تشکیل شده. اختلاف زمان جزئی که در رسیدن صدا به دو گوش وجود دارد، به تشخیص جهت صدا کمک می کند. امواج حرکتی صوت در گوش به امواج الکتریکی تبدیل و به مغز فرستاده می شوند. گوش انسان قادر است بین ۲۰ تا ۲۰۰۰۰ هرتز را درک کند. به این محدوده محدوده شنوایی انسان می گویند.
گوش از سه بخش مختلف تشکیل شده است: گوش خارجی، میانی و درونی.
گوش ها تا آخر عمر انسان به رشد ادامه میدهند[ ۱]
گوش بیرونی یا خارجی را که دیگران آن را می بینند لاله گوش می گویند. مهمترین کار گوش ( بیرونی ) گرفتن صداها است. وقتی که صدا ایجاد می شود، امواج صوتی تولید و در هوا منتشر می شوند؛ بعد از اینکه امواج وارد گوش بیرونی شدند از طریق سوراخ گوش وارد گوش می شوند و راهی گوش میانی می گردند. یکی از وظایف گوش بیرونی حفظ گوش از طریق جرم گوش می باشد؛ این جرم مخصوص، گوش را از پوست اطراف سوراخ گوش در مقابل عفونت ها محافظت می کند. گوش ها ماده ای شبیه موم ترشح می کنند تا از داخل گوش محافظت نمایند. اگر ترشح موم خیلی زیاد باشد، سفت می شود و ممکن است گوش را به درد بیاورد واگر خودتان بخواهید موم سفت شده را از گوش خارج کنید به گوشتان آسیب خواهد رساند. مجرای گوش خارجی، لوله ایست به طول ۲ یا ۳ سانتیمتر که در حدود یک سانتیمتر مکعب حجم دارد و به پردهٔ صماخ ختم می شود. ارتعاشات صوتی تا قسمت انتهایی این لوله به وسیلهٔ هوا منتقل می شود و پس از آن به وسیلهٔ محیط های جامد یا مایع به گوش میانی انتقال می یابد.
مهمترین کار گوش میانی گرفتن امواج صوتی از گوش خارجی و سازگاری امپدانسی برای گوش داخلی است. گوش میانی امواج صوتی را به لرزش تبدیل می کند و از طریق دریچه بیضی به گوش درونی می فرستد . این عمل با استفاده از پرده گوش که گوش بیرونی را از گوش میانی جدا می کند و استخوانچه های گوش انجام می شود.
سه استخوان ریز و ظریف موجود در گوش را استخوانچه های گوش می نامند که کوچکترین استخوان های بدن اند. پرده گوش قسمتی از پوست نازکی است که مثل طبلی محکم گسترده شده است و به اولین استخوانچه چسبیده است این استخوان کوچک استخوان چکشی ( مالئوس ) نامیده می شود. استخوان چکشی به استخوان کوچک دیگری چسبیده است که به آن استخوان سندانی گفته می شود؛ استخوان سندانی به کوچکترین استخوان در بدن متصل است که به آن رکابی می گویند.
عکس گوشعکس گوشعکس گوش

گوش (فیلم ۱۹۹۰). گوش ( چکی: Ucho ) ، ( انگلیسی: The Ear ) یک فیلم از کارِل کاخینیا فیلم ساز اهل جمهوری چک محصول ۱۹۷۰ است. [ ۱]
این فیلم بیش از ۲۰ سال توسط کمیته کمونیستی حاکم بر نظام چکسلواکی سابق در توقیف بود؛ و سرانجام در ژانویه ۱۹۹۰ به اکران رسید. [ ۲] [ ۳]
روایت فیلم دربارهٔ یک زوج زن و شوهر به نام های لودویک و آنااست که زندگی تلخی دارند. لودویک مقام رسمی و ارشد رژیم حاکم کمونیست پراگ است و آنا یک زن خانه دارالکلی. این زوج پس از شرکت در یک ضیافت رسمی مربوط به حزب کمونیست به خانه خود برمی گردند و متوجه می شوند که در خانه شان شکسته شده است. جدای از این در طول نیمه شب چندین اتفاق عجیب، از جمله ناپدید شدن کلیدهای خانه و قطع خطوط تلفنی آن ها را به این باور می رساند که تحت نظارت و شنود پلیس مخفی و حزب حاکم هستند. در مراسم افتتاحیه فیلم در جمهوری چک، بازی های عالی رادوسلاو برزوبوهاتی در نقش لودویک و ییژینا بوهدالووا در نقش آنا مخاطبان را تحت تأثیر قرار داد. آن ها ۲۰ سال پیرتر شده بودند و تازه فیلم به اکران رسیده بود. [ ۴]
گوش در چهل و سومین دوره جشنواره فیلم کن در سال ۱۹۹۰ نامزد دریافت نخل طلای بهترین فیلم بود. [ ۵]
عکس گوش (فیلم ۱۹۹۰)

گوش (نهبندان). گوش روستایی در دهستان نه بخش مرکزی شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۱۱۹ نفر ( در ۳۲ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس گوش (نهبندان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

گوش (ear)
اندام شنوایی جانوران. این اندام به ارتعاشاتی پاسخ می دهد که تولید صدا می کنند. این ارتعاشات به علایم عصبی تبدیل شده و به مغز می رسند. گوش پستاندار شامل سه بخش است: گوش خارجی، گوش میانی، و گوش داخلی. گوش خارجی قیفی شکل است و صداها را جمع آوری و به انتهای لوله ای منتهی به پردۀ صماخ هدایت می کند. این پرده گوش خارجی را از گوش میانی جدا می کند. صداها این پرده را مرتعش می سازند و حرکت مکانیکی آن از راه سه استخوان کوچک، معروف به استخوانچه های شنوایی، به پردۀ کوچک تری منتقل می شود که به گوش داخلی می رسد. ارتعاشات پردۀ گوش داخلی مایع محتوی حلزون گوش را به حرکت درمی آورد که در نتیجۀ آن، یاخته های مژه دار مرتعش می شوند و عصب شنواییِ مرتبط با مغز را تحریک می کنند. تقریباً ۳۰هزار یاختۀ حسی مژه دار وجود دارد. قرار گرفتن در معرض سر و صدای بلند و پیری به یاخته های حسی مژه دار صدمه می زند که نتیجه اش از دست دادن شنوایی است. سه مجرای پر از مایعِ گوش داخلی تغییرات موقعیت را نشان می دهند. این مکانیسم همراه دریافت های حسی دیگر مسئول ایجاد حس تعادل اند. وقتی صدای بلندی به گوش می رسد، ماهیچه های پشت پردۀ صماخ به صورت خودکار منقبض می شوند. در نتیجه، سر و صدا چنان کنترل می شود که درک صدا افزایش یابد و از صدمه دیدن پردۀ صماخ جلوگیری شود.

مترادف ها

ear (اسم)
دسته، شنوایی، غول، خوشه، گوش، سنبله

فارسی به عربی

اذن

پیشنهاد کاربران

واژه گوش
معادل ابجد 326
تعداد حروف 3
تلفظ guš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: gōš] [قدیمی]
مختصات ( گُ ) ( اِ. )
آواشناسی guS
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان عامیانه
واژگان مترادف و متضاد
گو ش=در گویش ترکی منطقه قشلاق چرخلو به گنجشک گفته میشود.
گوش: با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است .
گوش کسی را گرفتن: کنایه از بردن کسی به جایی با زور.
( ( عقل اگر خواهی که ناگه در عقیله ت نفکند
گوش گیرش، در دبیرستانِ "الرّحمٰن" در آر! ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 448. )
گوش بر مالش نهادن: تأدیب کردن
سران را گوش بر مالش نهاده
مرا در همسری بالش نهاده ( خسرو و شیرین )
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۴.
گوش گشادن : کنایه ای ایماست از نیک گوش فرا دادن ، و سخنی را باریک و بهوش شنیدن
چو بشنید کاوس از ایوان خروش
بلرزید در خواب و بگشاد گوش
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۵۷.
به زبان ترکی به گوش قولاخ گفته می شود.
Listen بیشتر برای شنیدن یا همون گوش دادن استفاده میشه ear به معنای گوش هست.
گوش یا گوشورون یا گئوش یا سیاگالش یا گئو از نام های ایزدبانوی نگهبان چارپایان است.
گاوش اوروَن خدای بانوی نگهبان چهارپایان مفید است.
چهاردهمین روز هر ماه در گاهشماری پارسی است.

بپرس