گیو مرد

لغت نامه دهخدا

گیومرد. [ گ َ م َ ] ( اِخ ) گیومرت. رجوع به گیومرت شود.

گیومرد. [ وْ م َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت. واقع در 48هزارگزی جنوب خاوری مسکون سر راه مالرو روداب به خاشکوه. سکنه آن 45 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در ۴۸ هزار گزی جنوب خاوری مسکو سر راه مالرو روداب به خاشکوه ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس