یک پهلویی

لغت نامه دهخدا

یک پهلویی. [ ی َ / ی ِ پ َ] ( حامص مرکب ) لجاج. لجاجت. عناد. ( یادداشت مؤلف ).سماجت. یکدندگی. استبداد برأی. || یک رنگی. یک رویی. مقابل دوپهلویی. و رجوع به یک پهلو شود.

فرهنگ فارسی

لجاج لجاجت

پیشنهاد کاربران

بپرس