یکه ٔ باطل

لغت نامه دهخدا

یکه باطل. [ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ ی ِ طِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح میرزایان ، دفتر خبر باطلی که برای داشتن بر کاغذی بنویسند شاید روزی به کار آید. ( آنندراج ) :
خواهد که تو را یکه باطل نگذارد
جانت که بود حبس به بیت الحزن تو.
حکیم شفایی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

در اصطلاح میرزایان دفتر خبر باطلی که برای داشتن بر کاغذی بنویسند شاید روزی بکار آید

پیشنهاد کاربران

بپرس