cu

/tsʰu//tsʰu/

مخفف:، (شیمی) علامت اختصاری مس، مخفف: مکعب، مخفف: (شیمی) علامت اختصاری مس مخفف: (هواشناسی) ابر کومولوس مخفف: مکعب

بررسی کلمه

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element copper.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "cubic," having the volume of a cube whose edge is of a specific length.

جمله های نمونه

1. Back at Cu Chi, Colonel Otis was monitoring the battle over the radio.
[ترجمه گوگل]سرهنگ اوتیس که در کو چی برگشته بود نبرد را از طریق رادیو زیر نظر داشت
[ترجمه ترگمان]با بازگشت به Cu چی، سرهنگ اوتیس در حال نظارت بر نبرد بر سر رادیو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Using open cut excavation where possible, Nuttall has moved about 2000 cu m of alluvium and gravel.
[ترجمه گوگل]ناتال با استفاده از حفاری برش باز در صورت امکان، حدود 2000 متر مکعب آبرفت و شن جابجا کرده است
[ترجمه ترگمان]Nuttall با استفاده از قسمت خاکبرداری باز در جایی که امکان پذیر است، حدود ۲۰۰۰ متر مکعب of و ریگ را جابجا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The comforts of Cu Chi varied, depending on how much time one spent there.
[ترجمه گوگل]بسته به مدت زمانی که فرد در آنجا سپری کرده است، امکانات رفاهی کو چی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]راحتی of چی متفاوت بود، بسته به این که چقدر زمان آنجا صرف می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When men arrived at Cu Chi, they received a week or so of additional training.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مردان به کو چی رسیدند، یک هفته یا بیشتر آموزش اضافی دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مردان با Cu چی رسیدند، یک هفته یا بیشتر آموزش اضافی دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For most people at Cu Chi, the traditional Tet truce was anticipated as a welcome respite.
[ترجمه گوگل]برای اکثر مردم در کو چی، آتش بس سنتی تت به عنوان یک مهلت خوش آمد پیش بینی می شد
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از مردم at چی، متارکه جنگ سنتی به عنوان فرصتی مطلوب پیش بینی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sappers succeeded in getting onto Cu Chi air base and destroyed several helicopters.
[ترجمه گوگل]ساپرها موفق شدند وارد پایگاه هوایی کو چی شده و چندین هلیکوپتر را منهدم کنند
[ترجمه ترگمان]The موفق به سوار شدن بر پایگاه هوایی Cu Chi شدند و چندین هلیکوپتر را نابود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cu Sith usually moved in complete silence, though would bark loudly three times when hunting his prey.
[ترجمه گوگل]کو سیث معمولاً در سکوت کامل حرکت می‌کرد، هرچند هنگام شکار طعمه‌اش سه بار با صدای بلند پارس می‌کرد
[ترجمه ترگمان]Cu Sith معمولا در سکوت کامل حرکت می کرد، با این که سه بار هنگام شکار طعمه خود پارس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Several civilian employees at Cu Chi were later found dead in the barbed wire set out around the perimeter.
[ترجمه گوگل]چند کارمند غیرنظامی در کو چی بعداً در سیم خاردارهایی که در اطراف محیط قرار داشت، جسد پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]چند تن از کارکنان غیر نظامی در کانسار Chi چی بعدا در سیم های خاردار در اطراف محیط یافت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Though a fictional character, Cu Chulainn came to stand for a very real sense of patriotic courage and self-sacrifice.
[ترجمه گوگل]اگرچه کو چولاین یک شخصیت خیالی بود، اما به معنای واقعی شجاعت و از خودگذشتگی میهن پرستانه بود
[ترجمه ترگمان]با این که یک شخصیت خیالی، Cu Chulainn به خاطر حس وطن پرستی و ایثار خود، به جایگاه حاضر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A new variety of cement-stabilized soil with additive was studied by consolidated undrained triaxial test(CU test), direct shear test and compression test.
[ترجمه گوگل]تنوع جدیدی از خاک تثبیت شده با سیمان با افزودنی با آزمایش سه محوری زهکشی نشده تلفیقی (آزمون CU)، آزمایش برش مستقیم و آزمایش فشار مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]انواع جدیدی از خاک تثبیت شده با سیمان با افزودنی مورد مطالعه قرار گرفت، توسط تست triaxial triaxial consolidated (تست اتحادیه گمرکی)، آزمایش برش مستقیم و آزمایش فشرده سازی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Simultaneous determination of Mn, Ca, Al, Cr and Cu in ferrosilicon by ICP - AES was reported.
[ترجمه گوگل]تعیین همزمان منگنز، کلسیم، آل، کروم و مس در فروسیلیکون توسط ICP - AES گزارش شد
[ترجمه ترگمان]تعیین همزمان منگنز، Ca، Al و Cu در ferrosilicon توسط ICP - AES گزارش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This method is able to measure Mn, Cu, Pb, Zn, Co, Ni and P quickly.
[ترجمه گوگل]این روش قادر به اندازه گیری سریع منگنز، مس، سرب، روی، کو، نیکل و فسفر است
[ترجمه ترگمان]این روش قادر به اندازه گیری Mn، Cu، Pb، Zn، Co، Ni و P می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The diffusion mechanisms of Gd adatom on Cu ( 110 ) surface are investigated by means of molecular dynamics.
[ترجمه گوگل]مکانیسم‌های انتشار آداتوم Gd روی سطح مس (110) با استفاده از دینامیک مولکولی بررسی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]مکانیسم های انتشار of adatom در سطح آلومینا (۱۱۰)با استفاده از دینامیک مولکولی بررسی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The CU DIE is the parent of all of the DIEs that describe the compilation unit.
[ترجمه گوگل]CU DIE والد همه DIEهایی است که واحد کامپایل را توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]اتحادیه گمرکی پدر همه of است که واحد جمع آوری را توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Control Unit
موضوع: کامپیوتر
CU (واحد کنترل) بخشی از CPU که وظیفه مدیریت و هماهنگی بخش های مختلف سیستم را بر عهده دارد.

تخصصی

[شیمی] مس - عنصر چکش خوار
[کامپیوتر] واحد کنترل Control Unit
[برق و الکترونیک] copper-مس فلزی نرم، چکش خوار و به رنگ قرمز مایل به نارنجی که دارای عدد اتمی 29 و وزن اتمی 63/5 است . بعد از نقره، بهترین رسانای گرما و الکتریسیته به شمار می رود . مس پر مصرف ترین فلز برای ساخت سیم، کابل و میله های جریان الکتریکی است. با آبکاری آن روی فولاد می توان یک رسانای خوب و محکم به وجود آورد . همچنین به کمک روشهای زدایش شیمیایی، می توان مسیرهای نازک مسی را روی تخته های مدار چاپی ایجاد کرد. آلیاژ آن با طلا موجب چکش خواری بیشتر طلا می شود . - crosstalkunit-واحد تداخل ارتباطی ( سی یو ) معیاری از تزویج بین دو مدار . عدد تداخل ارتباطی در یک نقطه از ضرب یک میلیون در نسبت جریان یا ولتاژ آن نقظه به جریان یا ولتاژ در مبدا سیگنال تداخلی به دست می آید. امپدانس این نقاط مساوی فرض می شود .
[مهندسی گاز] مکعب

انگلیسی به انگلیسی

• i will see you again later (internet chat slang)
metallic chemical element (chemistry)
three-dimensional; like a cube, cubical; pertaining to the third degree (mathematics)

پیشنهاد کاربران

بپرس