دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٦٢٤
رتبه
رتبه در دیکشنری
٣,٨٣٦
لایک
لایک
٦٦
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٨

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٢

هم حسی

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٢

Cramp together تلنبار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
١١

تنزل شان به یک شی

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٠

regulation of armaments کنترل تسلیحات

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٢٢

ایزوله

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I'll have to check her eligibility to take part.
دیدگاه
٢

من باید قابلیت وی برای مشارکت کردن را بررسی کنم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Marriage to a national gave automatic eligibility for citizenship.
دیدگاه
٣

ازدواج با تبعه یک کشور خود به خود قابلیت برای شهروندی را اعطا می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
As time was running short, the speaker curtailed her presentation.
دیدگاه
٤

زمان داشت به پایان می رسید، بدین سبب گوینده سخنانش را کوتاه کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The cryptic telegram he sent was more worrying than reassuring.
دیدگاه
٦

تلگراف مرموزی که فرستاد بیش از آن که اطمینان بخش باشد نگران کننده بود.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.