پیشنهادهای عرفان کوهپیمان (١,١٧٤)
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: کَژهازگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhhāzgar • ⚫ همتای انگلیسی: Misleader • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کَژهازگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhhāzgar • ⚫ آمیخته از: کَژ ( mis ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: کَژهاختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhhāxtan • ⚫ همتای انگلیسی: mislead • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کَژهاختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhhāxtan • ⚫ آمیخته از: �کَژ� ( mi ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دیوانسالاریزش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Divānsālārizesh • ⚫ آمیخته از: د ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دیوانسالاریک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Divānsālāric • ⚫ آمیخته از: دیوانس ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دیوانسالاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Divānsālāry • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دینسالاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Dinsālāry • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālār • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالاریزش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālārizesh • ⚫ آمیخته از: مر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالارانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālārāne • ⚫ آمیخته از: مردم ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالاریک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālāric • ⚫ آمیخته از: �مردمس ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālāry • ⚫ آمیخته از: مردم ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: دِلگَرمَندِه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Delgarmande • ⚫ همتای انگلیسی: Truster • ⚫ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: دلگَرمیدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Delgarmidan • ⚫ همتای انگلیسی: trust • ⚫ همه ی ...
آزدِگَردَن ( Āzdegardan )
بازتافتن ( Bāztāftan )
کَژهاختن ( Kazhhāxtan )
کسی یا چیزی که می باوَراند.
کسی یا چیزی که می باوَراند.
باوَرانِش ( Bāvarānesh )
باوَراندِه ( Bāvarānde ) چیزی که آن را می باوَرانند.
Transplant
توکاشتن ( Tukāshtan ) Implant
اندرکاشتن ( Andarkāshtan )
اُسکاشتن ( Oskāshtan )
بازکاشتن ( Bāzkāshtan )
خودتَراکاشتن ( Xodtarākāshtan )
تَراکاشت ( Tarākāsht )
خودپَروَر ( Xodparvar )
خودهَراسی ( Xodharāsy )
خودبار ( Xodbār )
خودکافت ( Xodkāft )
بَرآهیختَنی ( Barāhixtani )
بَرآهَنج ( Barāhanj )
بَرآهَنجا ( Barāhanjā )
بَرآهَنجِش ( Barāhanjesh )
بَرآهیختن ( Barāhixtan )
آزسَرزَمینی ( Āzsarzamini )
آزسَرزَمینانه ( Āzsarzamināne )
داوسِپُردن ( Dāvsepordan )
داوسِپُردِه ( Dāvseporde )
داوسِپارگر ( Dāvsepārgar )
داوسِپارِش ( Dāvsepāresh )
واژه �تصویر� رو در ترجمه �picture� توصیه نمیکنیم چون �تصویر� معادلِ �image� است. قصد این نیست که واژگان رو به پارسی برگردونیم؛ قصد اینه که برای هرکد ...
فَرَهمَندانِه ( Farahmandāne )
فَرَهمَندی ( Farahmandy )
فَرَهمَند ( Farahmand )
دُژگِرِفتَن ( Dozhgereftan )