پرسش خود را بپرسید
مترادف برای کلمه ی organize
٦ ماه پیش
١٦٧
مترادف میخوام برای کلمه organize به معنای مرتب کردن، سازماندهی کردن
٩٧
٠
١
٦
٦ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
اگر در معنای "نظمبخشیدن و ساماندادن" باشد:
order, arrange, sort, assemble, put straight, classify, collate,
اگر در معنای "هماهنگ کردن" باشد:
coordinate, sort out, put together, orchestrate,
(از کتاب فرهنگ مترادفها و متضادها، آکسفورد)
٩,٢١٢
٢
١٦٠
٨٠
٦ ماه پیش
arrange, marshal, methodize, order, and systematize
٤٣١
٠
٧
٤
٦ ماه پیش
Arrangement
Management
٨١,٧٨٣
١٦
١٥٥
٣٨٧
٦ ماه پیش
arrange, sort out, systematize, coordinate, structure, and manage.
٦١
٠
٢
١
٦ ماه پیش
پیشنهاد میکنم این سایت رو ذخیره کنید چون به دردتون میخوره.
انواع مترادف ها و متضاد های هر کلمه رو میتونید اونجا پیدا کنید.
٣١,٤٩٥
١٠
١٠٢
٨٣
٦ ماه پیش
sort, sort out, arrange
٢٢,٤١٢
٧
٤٥٩
٢٠٠
٦ ماه پیش