اعتصاب

/~e~tesAb/

برابر پارسی: ایست کاری، دست از کارکشی

معنی انگلیسی:
picket, strike, walkout

لغت نامه دهخدا

اعتصاب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص )صبر گزیدن و خوشنود شدن بچیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و بدین معنی با حرف «باء» متعدی شود. || عصبه عصبه شدن قوم. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بستن فخذناقه را برای دوشیدن. ( از منتهی الارب ). بستن فخذناقه را تا بدوشد. ( ناظم الاطباء ). ران شتر را بستن برای دوشیدن. ( از اقرب الموارد ). || کلاه بر سر نهادن و عمامه بر سر نهادن. ( از آنندراج ). کلاه یا عمامه بر سر نهادن. ( ناظم الاطباء ). مقنعه بسر بستن. ( از اقرب الموارد ). عمامه در سر بستن و تاج بر سر نهادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || تاج بر سر نهادن پادشاه. ( از اقرب الموارد ). || کوشش نمودن شتر. ( آنندراج ). این معنی در فرهنگهای عربی دیده نشد و کلمه اعصوصبت بدین معنی است و بظاهر محرف و مصحف شده است. || ( ع مص ) دست از کار کشیدن گروهی و گرد آمدن آنان برای وصول بهدف معین از قبیل تحصیل آزادی ، کاستن ساعات کار، اضافه حقوق و غیره. ( از فرهنگ فارسی معین ). گرد آمدن مردمان. ( یادداشت بخط مؤلف ). اعتصاب نوع خاصی از سازشهای کارگری و تظاهری از مبارزه طبقاتی است که بمنظور پیشرفت درباره هدفی صنفی از قبیل ازدیاد مزد کارگران و تقلیل ساعات کار و بطور کلی برای انجام یافتن امری که متضمن بهبود حال اعتصاب کنندگان باشد، انجام میگیرد. اعتصاب حس طبقاتی را بیدار و آنرا نمودار میسازد و از جهت مادی معلوم میدارد که بین کارفرما و مزدور تصادم و تضاد منافع وجود دارد،و متوجه میسازد که چیزی خود را بین کار و سرمایه قرار میدهد که همان مؤسسات و کارفرمایان هستند. از جهت معنوی نیز اعتصاب تأثیر دارد، چه این احساس را قوت میدهد که سازش اجتماعی با اربابان و صاحب کاران غیرممکن است و از اینرو همبستگی کارگران را با هم تقویت مینماید. از این ملاحظات گذشته اعتصاب یک نوع وسیله ٔانقلابی در مبارزه طبقاتی است که بواسطه آن دستگاه تولید سرمایه داری مختل میشود و طبقه مزدور بدان وسیله نائل میشود که پیروزیهای اجتماعی بچنگ آرد و به این جهت است که اعتصاب راه را برای انقلاب اجتماعی باز مینماید. هنگامی که اعتصاب صورت کلی و عمومی پیدا کند تأثیرات آن بحداکثر قوت و شدت خود میرسد. اهمیت هم پیمانی و اعتصاب که از مظاهر آن است در زمینه اقتصادی بر اثر بستن کارگاهها فراوان است و اثر اجتماعی آن بیشتر است زیرا روح همکاری طبقات جامعه را مختل می سازد و فرصت ارتکاب جرم علیه اشخاص یا اموال را فراهم میسازد. با ملاحظه اثرات نامطلوب فوق و آثار ناپسند دیگر در حقوق جدید سعی میشود بوسایل دیگری روابط کار را اصلاح نمایند و طریقه اعتصاب و بستن کارخانه رو بنقصان میرود و در مقابل تأسیسات قضایی برای حل و فصل اختلافات بوجه توافق و داوری توسعه می یابد.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) صبر کردن ( غم ) ۲ - خشنود شدن به چیزی ( غم ) ۳ - دست از کار کشیدن گروهی و گرد آمدن آنان برای وصول بهدف معینی از قبیل تحصیل آزادی کاستن ساعات کار اضافه حقوق و غیره . جمع : اعتصابات .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) دست از کار کشیدن به منظور رسیدن به هدفی خاص .

فرهنگ عمید

دست از کار کشیدن گروهی از کارگران یا کارمندان برای اعتراض یا رسیدن به هدفی خاص.

دانشنامه عمومی

اعتصاب (فیلم ۱۹۲۵). اعتصاب ( روسی: Стачка ) یک فیلم صامت به کارگردانی سرگئی آیزنشتاین است که در سال ۱۹۲۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به الکساندر آنتونف اشاره کرد. این فیلم، که اولین فیلم کارگردان است و پیش از رزم ناو پوتمکین ساخته شده، به اعتصاب کارگران کارخانه ها در امپراتوری روسیه مربوط به سال ۱۹۰۳ می پردازد.
عکس اعتصاب (فیلم ۱۹۲۵)

اعتصاب (فیلم ۱۹۴۷). اعتصاب ( چکی: Siréna ) یک فیلم در ژانر درام به کارگردانی کارل استکلی است که در سال ۱۹۴۷ منتشر شد.
این فیلم در سال ۱۹۴۷ برنده جایزه شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز شده است. [ ۱]
عکس اعتصاب (فیلم ۱۹۴۷)

اعتصاب (فیلم ۱۹۹۵). اعتصاب ( به هندی: Andolan ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۵ و به کارگردانی عزیز سجاوال است. در این فیلم بازیگرانی همچون سانجی دات، گوویندا، مامتا کولکارنی، سومی علی ایفای نقش کرده اند.
عکس اعتصاب (فیلم ۱۹۹۵)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِعتصاب (strike)
امتناع جمعیِ کارکنان از کارکردن در شرایطی که کارفرما مقرر داشته است. اعتصاب به علت های گوناگون برپا می شود، ازجمله به علت اختلاف بر سر دستمزد و شرایط استخدام، همدردی با سایر کارگران اعتصابی، کشمکش های حقوقی بین دو اتحادیه یا با اهداف صرفاً سیاسی. اعتصاب هایی که به تأیید اتحادیه مرکزی نرسیده باشند (اعتصاب خودسرانه)، ممکن است علاوه بر مخالفت با کارفرما به مخالفت با رهبری اتحادیه نیز سوق داده شوند. تقریباً در همۀ کشورهای صنعتی حق اعتصاب برای کارگران به رسمیت شناخته شده است، اگرچه در برخی از این کشورها کوشش برای حل اختلاف قبل از اقدام به اعتصاب ضروری است و در برخی کشورها هم اعتصاب های صرفاً سیاسی و اعتصاب کارمندانِ دولت ممنوع است. انواع و اهداف اعتصاب ها و فراوانی آن ها به عوامل گوناگونی نظیر نظام سیاسی هر کشور، تاریخ آن، و نقش اتحادیه های کارگری بستگی دارد. در اغلب موارد، هدف از اعتصاب یا تهدید به آن تحمیل هزینه بر کارفرما، در صورت موافقت نکردن با دستمزد درخواستی یا تقاضاهای دیگر از سوی اتحادیه است. در برخی کشورها، نظیر ژاپن، اعتصاب های کارگری برای ایجاد وقفۀ طولانی در تولید نیست و بیشتر به تظاهرات شبیه است. در برخی کشورهای اروپای غربی نیز گاه اعتصاب ها انگیزۀ سیاسی داشته و از آگاهی طبقاتی عمومی کارگران ناشی می شوند. در کشورهایی که حکومت آن ها گرایش شدید سوسیالیستی دارند، ممکن است اعتصاب هایی برای مخالفت با دولت و خط مشی آن برپا شوند.

مترادف ها

strike (اسم)
ضربه، اصابت، برخورد، ضربت، ضرب، اعتصاب

sit-in (اسم)
قطع کار، اعتصاب، حضور در محلی به عنوان اعتراض

turn-out (اسم)
اجتماع، ازدحام، تولید، اعتصاب، اعتصاب گر

stay-in strike (اسم)
اعتصاب

فارسی به عربی

ضربة

پیشنهاد کاربران

✍️ پارسا
✳️ کمی درباره ی کارواژه ی ساده ( فعل بَسیط ) و زیبا و خوش آهنگ �هِشتَن� برای تان می نویسم.
✅ هسته ای ترین چَمار برای این کارواژه، �رها کردن�، �واگذاشتن�، �دست کشیدن� است.
➖خیام:
...
[مشاهده متن کامل]

چون چرخ به کام یک خردمند نگَشت
خواهی تو فلک هفت شُمَر خواهی هَشت
چون باید مُرد و آرزوها همه 'هِشت'
چه مور خورَد به گور و چه گرگ به دشت
➖آرزو هِشتَن : رها کردن آرزو، گذَشتن از آرزو.
✔️ هِلیدَن
✔️ رها کردن
✔️ واگذاردن
✔️ فروگذاشتن
✔️ واگذاشتن
✔️ یَلِه کردن
✔️ نپرداختن ( به کاری )
✔️ انجام ندادن ( کاری )
✔️ نهادن
✔️ بر جای گذاشتن
✔️ به جا نهادن
✔️ ( به جا ) ماندن
➖فردوسی بزرگ:
همه خاک دارند بالین و خشت
خنُک آن که جز نام نیکی نَهِشت
👆خوشا بر آن که مگر نام نیک بر جای ننهاد/نگذاشت.
➖گلستان سعدی:
نیکبخت آن که خورد و کِشت و بدبخت آن که مُرد و 'هِشت'. ( : بر جای گذاشت، رها کرد، واگذاشت )
🔴 جان مایه ی نوشتارم را در این جا می بینم که بخواهم برای واژه ی تازی �اعتصاب� برابرنهاده بیاورم.
❌ اعتصاب ( کاری، به نشان واخواهی/گِلِه گزاری )
✅ کارپرهیزی
✅ کارایست
✅ ایست کاری
✅ کارهِلانی ( هِلیدن، هِلاندن )
✅ کاربازایستانی
✅ کارپَرتابی ( تاجیکستان )
✅ دست از کار کِشی
✅ دست از کار کشیدن
💡در این جا می توانیم از کارواژه ی �هِشتَن� به ماناکِ ( معنای ) "رها کردن"، "دست کشیدن" بهره ببریم و آمیغ واژه ای ( واژه ای مرکّب ) بسازیم:
👈� کار هِشتَن : رها کردن کار، دست شستن از کار، فروگذاشتن کار، یَله کردن کار. . .
💡کار هِشت
❌ اعتصاب ( در کار )
✅ کارهِشت
❌ اعتصاب غذا ( کردن )
✅ خوراک پَرهیزی ( کردن )
✅ کام پَرهیزی ( کردن )
✍ پارسا

اعتصاب به معنی توقف موقت و هدفمند کار توسط گروهی از کارکنان و مردم به منظور بیان اعتراض یا تحمیل یک تقاضا است. در اعتصاب اقدام علیه کارفرمایان انجام می گیرد؛ و در نهایت ممکن است کارگران و مدیران وارد «ستیز اجتماعی» شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

به بیان دیگر اعتصاب یعنی دست از کار کشیدن کارگران یا همه کارکنان و کارگزاران یک واحد اقتصادی یا دستگاه اداری و خدماتی برای دریافت حقوق یا دستمزد بیشتر یا امتیازات شغلی بیشتر از کارفرما یا دولت. اعتصاب کارگران معمولاً برای افزایش دستمزد، بهتر شدن وضع کار، یا کاستن از ساعت های کار است.
اعتصاب از پی انقلاب صنعتی پیدا شد و طبقهٔ کارگر، که زادهٔ این انقلاب بود، برای دفاع از حقوق خود در برابر کارفرمایان دست به تشکیل سازمانهایی زد و این سازمان ها از اعتصاب همچون وسیله ای کارآمد برای رسیدن به خواسته های کارگران استفاده کردند. در آغاز دولت ها و کارفرمایان با انواع وسایل و حتی به کمک نیروی انتظامی اعتصاب ها را در هم می شکستند و برپا کنندگان اعتصاب را به خون می کشیدند، اما از نیمهٔ قرن ۱۹ به بعد، بر اثر مبارزات کارگران، اعتصاب رفته رفته صورت قانونی یافت و به میان دیگر گروه های اجتماعی ( کارمندان، دانشجویان، و کارکنان مشاغل آزاد ) نیز راه یافت و از اوایل قرن بیستم احزاب سازمان های سیاسی از اعتصاب همگانی برای رسیدن به هدف های سیاسی استفاده کردند و پیروان سندیکالیسم و آنارشیسم این اعتصاب ها را همچون حربه ای کارآمد برای واژگون کردن دولت تبلیغ کردند. در اعتصاب همگانی تمام یا اکثر کارگران رشته های گوناگون صنعت و ارتباطات یک شهر، ناحیه، یا کشور، برای رسیدن به هدف های سیاسی یا حرفه ای خود، دست از کار می کشند. در اعتصاب های همگانی که جنبهٔ سیاسی دارند، گاه اکثر مردم یک کشور از کار دست می کشند، به جز کسانی که کارهای بسیار ضروری از نظر اجتماعی، مانند خدمات آب و برق و بهداشت را بر عهده دارند. در رژیم های دیکتاتوری اعتصاب به موجب قانون یا در عمل ممنوع است.
در ایران دو قانون کار مصوب سال ۱۳۳۷ و قانون کار مصوب سال ۱۳۶۹ حق اعتصاب به رسمیت شناخته نشده است. در سال های قبل از ۱۳۳۷ زمانی که مجلس می خواست برای قانون کار مواردی را تهیه کند موضوع اعتصاب را هم مدنظر قرار داد. در سال ۱۳۲۸ نمایندگان حق اعتصاب را در قانون آزمایشی لحاظ کردند اما ین موضوع تا سال ۱۳۳۶ طول کشید و در آن قانونی که خاص «کمیسیون پیشه و هنر» مجلس بود وقتی بحث اعتصاب مطرح شد با آن موافقت نکردند و در نهایت در قانون کار مصوب سال ۱۳۳۷ موضوع اعتصاب گنجانده نشد. در قانون کار سال ۱۳۶۹ نیز این حق برای کارگران نادیده گرفته شد.

اعتصاب
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/اعتصاب
اعتصاب: دست از کار کشیدن یا غذا نخوردن داوطلبانه برای مدتی معین به صورت فردی یا گروهی برای رسیدن به خواسته مادی یا معنوی. ( le petit Robert )
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
نیوارز nivārez ( اوستایی: nivarez )
کارپرتایی ( تاجیکستان )
اِعتِصاب: پرهیزش ١. دست - ازکارکِشی، کارپَرهیزی، سرپیچی در کار، نافرمانیِ کاری ٢. خوراکپَرهیزی
کردی: مانگِردن
دست از کار کشیدن گروهی برای اعتراض به موضوعی
دست کشیدن از کاری برای رسیدن به یک هدف
دست از کاری کشیدن برای رسیدن به هدفی مشخش
نافرمانی/سرپیچی ( در ) پیشه/کار، نافرمانی/سرپیچی پیشەای/کاری، پرهیزش، کارپَرهیزی، خوراکپَرهیزی
sit - in
نمیدونم کی این واژه بی معنی و ریشخند آمیز را رواج داد ، این واژه چه ربطی میتونه به دست از کار کشی داشته باشه ؟
کارشکنی ، کارشکن برابر درستیه
کارگُسل؛ اقدام گسلنده کار برای فشار به کارفرما، اعتصاب
پداکُنش
شوریدن یا مخالفت کردن در برابر نظری که با آن مخالف هستیم
حالا به شکل های مختلف
دست از خورد و خوراک کشیدن ( بجای �اعتصاب غذا� )
نمونه ای از �دست کشیدن از [کاری]� که در بالا نیز از آن یاد شده است.

مخالفت با موضوعی
مثلا
اعتصاب غذا
مخافت کردن با خوردن غذا
دوستدار شما امیر
باید دید که ریشه این واژه عصب است یانه ، اگر عصب باشد این واژه آریایی است و واژه ضربه نیز آریایی است که عرب آن را به جای این واژه بکار می برد
دست از کار کشیدن
از کار بازایستادن، دست از کار شستن
افزون بر �دست از کار کشیدن� که پیش تر پیشنهاد نموده بودم.
دست کشیدن از [کاری]
نمونه:
فلانی سه روز از خورد و خوراک دست کشید. ( فلانی سه روز اعتصاب غذا کرد. )
مخالفت کردن با نظر دیگران
شوریدن. بر آشفتن بجای اعتصاب.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس