اسم دختر با حرف ا - صفحه 7

درختی زینتی که گلهای سفید خوشه ای ومعطر دارد، ( معرب از یونانی ) ( در گیاهی ) درختی است از راسته ی ...

آراینده ایل

روشنایی

الهه

سیب

سرزمین، ناحیه

دنباله نسل و ردپای ایل

مومن، باوفا، دیندار

ایرسا، رنگین کمان، به بوته سوسن کبود نیز بدان جهت که دارای گلهای زرد و سفید و کبود است ایرسا گویند

شعله، شعله گیر

نام یکی از فرشتگان آسمان، زن پاک

نظیر و مانند مادر، ( آنا= مادر، تا= نظیر، مانند، لنگه )، لنگه ی مادر

زیبا، خوش اندام، جذاب، این اسم در هندوستان نیز رایج است

بی نظیر، عشق مطلق

فرشته پاکی ها

آنیس، مقاومت و اعتراض

خود درونی و راستین هر فرد

فرد خوش صورت و زیبا

در گویش سیستان

نام یکی از ایالتهای هندوستان

آتشین

آونگ، نام رشته ای که خوشه انگور و بعضی میوه ها را به آن می بندند، آویزان، آویخته

بی همتا، بی همتاتک

آویشن، گیاهی علفی و معطر از خانواده نعناع با شاخه های فراوان و گلهای سفید یا صورتی

فضا

ماه بانو

آیتک، مانند ماه

ماه مهمان

سوسن خوش خبر

الهه رنگین کمان

زاده روشنی، زیبا صفت

قول و وعده ی خداوند، خداوند کامل

مانند ماه زیبارو

آسیه

شاهزاده ماه

نام یکی از الهه های آشوری

همانند ایل، ( ایل، سا ( پسوند شباهت ) ) همانند ایل، شبیه ایل

طایفه من، قبیله ام

آمنه

در افسانه ها آب زندگانی که عمر جاویدان می دهد، آب ( فارسی ) + حیات ( عربی ) در افسانه ها آب زندگانی ...

شیشه، آینه، ظرف شیشه ای یا بلورین به ویژه جام شراب، زجاج، بلور، ( در قدیم ) ظرف شیشه ای یا بلوری به ...

همانند آب، به روشنی و درخشندگی آب

آذر، اخگر، آتش

اخگر، شرار آتش، چابک

به رنگ آتش، دختران سرخ روی

نام یکی از شخصیتهای داستان سمک عیار، کرم شب تاب

نورانی، فروزان، گیرا، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ

عاطفه، ذوق

پاره ی آتش، شراره، زیبارو، گلِ آتش، خرده ی آتش، جرقه، ( به مجاز ) آتش، گُلِ آتش، پاره آتش

پاداش مینوی، فرشته توانگری

آدنیس، گلی به رنگ زرد و قرمز، گلی به رنگ زرد و قرمز که فقط هنگام تابش خورشید باز می شود

گلی است از دسته شقایق ها که رنگش زرد است و میانش مشکی است، به رنگ آتش، ( در گیاهی ) نام گلی از انوا ...

گل همیشه بهار، به رنگ آتش، معرب آذرگون، گل آفتابگردان

آرایش زیبایی، آرایش، ( در ادبیات ) صنعت بدیعی، صنعت، صناعت، ( در ریاضی ) مجموعه ای که عناصر آن با ن ...

دختر یزگرد سوم پادشاه ساسانی

نوعی ساز، نام سازی است

دختر زیبا و با طراوت، باغی که بنا به روایات شدّاد ساخته بود و مَثَل و مظهر سرسبزی و خرّمی است، نام ...

آرام

گلی خوشبو، گلی خوشبو که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است و به رنگهای سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغو ...

راحت، استراحت، آسانی، آسودگی، فراغ، سکون، آرام

ستاره، همسر یهودی خشایار پادشاه هخامنشی

آهو، کنایه از زیبایی و دلفریبی

رغبت بسیار، شوق، آرزومندی، ( در تصوف ) کشش و مجذوب شدن عاشق به معشوق

آبی که از چشم می ریزد

لانه، خانه

جایی بین بهشت و دوزخ، ( در ادیان ) در اعتقاد برخی از مذاهب، برزخ، سوره ی هفتم از قرآن کریم دارای دو ...

بلا، بلیه، کنایه از زیبایی و عشوه گری

افراشتن و افروختن، بلندی، فراز، بالا و فراز

افسانه، داستان، خیال، مشهور، کسی که بحدی زیبا ست که خیالی به نظر می آید

کلاه پادشاهی، تاج

بانوی سپید، کسی که چهره ای زیبا و سفید دارد، آق ( ترکی ) + بانو ( فارسی )

شفق طلایی

زر، طلا، آلتنای، طلای ناب

شعله ور

سبب علت دلیل، قصد عزم عقیده

آنچه یا آن که کسی را وادار به کار کند، محرک، باعث

خاطره

انیسون، مقاومت و اعتراض

گلی مرکب با گل برگهای پیوسته به رنگهای سفید، قرمز، نارنجی، صورتی، یا دو رنگ که انواع گوناگون کم پر ...

نغمه، ترانه، نوا، آگاهی، شهرت نیک، نام آوری، ( در موسیقی ایرانی ) ( در قدیم ) دستگاه

نام هفتمین سیاره منظومه شمسی

خوشایند، دلپذیر

نام رشته ای که خوشه انگور و بعضی میوه ها را به آن می بندند، آویزان، آویخته

گلی زینتی به شکل زنگوله و قرمز رنگ، هر چیز کوچک و گران قیمت از نوع فلزهای قیمتی، و مانند آنها که به ...

کیمیا، جوهری گدازنده که ماهیت اجسام را تغییر می دهد و کامل تر سازد

تاج

ماه

فکر و اندیشه، رأی

تراس، ایوان، تراس ( نگارش کردی

دختری با چهره زیبا و درخشان، تابان، مشعشع، درخشان، صاف چون آب زلال

باغها