پیشنهادهای امین جهانگرد (٢٦٤)
قوی تر از قبل breaking bad season 1 episode 1: I am back with a vengeance.
protocol car ماشین تشریفات
everything that u wear on your head orthodontic headgear boxing headgear
حسابداری: گزارشگری با مقاصد عمومی
سیاست پرداخت حقوق اگر برابر بازار باشه follow بالاتر از بازار lead پایین تر از بازار lag
طول و عرض
هنر میخاد! trading is quite an art خرید و فروش هنر میخاد!
دست سرنوشت
opening entry
نماد سهم مثل وبملت برای بانک ملت
cacophony: صدای ناهنجار a cacophony of car horns
کله پوک
کله پوک
disingenuous: ریاکارانه، فریبکارانه Keeping the details of the tax changes vague is disingenuous.
آزمون ورودی
confound: مات و مبهوت کردن ( به این دلیل ک چیزی غیر منتظرس ) His amazing recovery confounded the medical specialists. خلاف چیزی/ کسی را اثبات کردن ...
dote on/upon sb: کسی را خیلی دوست داشتن و این کار را با عمل نشان دادن everyone doted on her, the only girl in the family
حسابداری، زیان واگذاری
حساب الحاقی ( که اررش دفتری بدهی را افزایش می دهد )
سهام جایزه - سهامی که به سهامدارن فعلی از محل سود انباشته و اندوخته ها اعطا می گردد
labor union AmE trade union BrE اتحادیه کارگری
قسمتی از گل که از برگ تشکیل شده و معمولا گرده
نادم ( از کاری که کرده پشیمان است ) penitential journeys to holly shrines.
از چاه دربیای بیفتی تو چاله
در متون تخصصی حسابداری معنی تهاتر نیز میدهد: FASB principles principle of non - compensation اصل عدم تهاتر که بیان میکند دارایی ها و بدهی ها باید جد ...
1 - خودکار automatic gearbox 2 - خود به خود hard work and persistence will result in an automatic success 3 - ناخودآگاه، غیر ارادی ( برای کاری که زیا ...
deign to do sth: منت گذاشتن. ( به عنوان شوخی و تیکه ) Travis called after her, but she didn’t deign to answer.
keep/stay abreast of sth: هم گام، به روز بودن با چیزی یا در حوزه ای this journal will help you keep abreast of the markets. It’s important to keep a ...
arbiter: داور، حکم ( دعوی بین دو گروه ) judge The European Court of Justice will be the final arbiter ( =make the final decision ) in the dispute.
blithe: بی تفاوت ( نسبت به پیامد های کار ) a blithe disregard for the facts کسی که شاده کلا ( نسبت به زندگی بی تفاوته ) his friend is such a blithe ...
agog: مشتاق، بی قرار I’ve been agog all afternoon, waiting for the next part of your story. Paul was agog with curiosity.
کلاه پنبه ای ( به انگلیسی: Pith helmet ) ، نوعی کلاه پارچه ای با روکش پنبه ای است. کلاه پنبه ای معمولاً برای محافظت صورت در مقابل تابش نور خورشید و ج ...
artless: بی شیله پیله، صادق artless sincerity
مدیر میانی
blight: آفت ( آفت در کشاورزی و آفت به معنی اتفاقات بد ) the blight of poverty Her guilty secret was a blight on her happiness.
doff: درآوردن لباس ( همین طوری و یا به نشانه احترام مثلا کلاه از سر بر داشتن ) He doffed his cap and bowed The manager doffed his hat to her. این ک ...
دست خدا ( قدرت خداوند در تعیین سرنوشت و رویداد ها )
اشتباهی که متداوله dont worry about it it is an honest mistake نگران نباش، پیش میاد
abstain: رای ممتنع داشتن Six countries voted for the change, five voted against, and two abstained پرهیز کردن، خود داری کردن ( از لذات مادی ) Pilots ...
dote on/upon sb: کسی را خیلی دوست داشتن و این کار را با عمل نشان دادن everyone doted on her, the only girl in the family
میخوام سنگام و باهات وا بکنم talk to sb about sth annoying that they have done to you
با توجه به تعریف لانگ من و چیزی که گوگل ایمیجز میاره همون مانتو خودمونه
حس کنی که جوری باهات رفتار شده که لیاقتت نبوده
دوزاری
ambivalent: مردد ( نمیدونی یچیزی و میخای یا نه ) We are both somewhat ambivalent about having a child.
قرار دادن ( در گروهی معین ) a wide range of offences are usually subsumed under the category of robbery. most of these phenomena can be subsumed un ...
رویه های حسابداری
حول و حوش the price was in the neighborhood of 3000
مسیر تاریخ a decision that changed the course of history تصمیمی که مسیر تاریخ را عوض کرد
annul: لغو کردن فسخ کردن ( ازدواج یا قرار داد ) Their marriage was annulled last year.