دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٧٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
١١,٧٥٣
لایک
لایک
٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٣٢
رتبه
رتبه در بپرس
١,٨٣٣
لایک
لایک
٣
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٣ روز پیش
دیدگاه
١

بی جهت معنیشو بره خودتون دشوار میکنید. . معنی این کلمه میشه "است" Climate change constitutes a major threat to life. تغییرات آب و هوایی یک تهدید بزر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
دیدگاه
٠

تذکر ، ذکر این نکته که، She will be�offered�radiation�treatment�– with the caveat that the� method �has only around a 30%�chance� of �success. او ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

پشون!

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

بُنگاه I'm an estate agent and I work in my real estate office من بنگاهی هستم و تو بنگاهم کار میکنم.

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

در زبان محاوره بهشون میگیم" بُنگاهی" I'm an estate agent and I work in my real estate office من بنگاهی هستم و تو بنگاهم کار میکنم.

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He watched her face intently to catch every nuance of expression.
دیدگاه
١

او به دقت صورتش را تماشا میکرد تا هر تغییر جزئی در حالت چهره اش را متوجه شود.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

١ رأی
تیک ٥ پاسخ
٢٢٢ بازدید

معنی  right off I went snorkeling right off the shore next to my hotel   

٧ ماه پیش
٣ رأی

ببین off معنی بیرون از، یا دور از چیزی یا کسی رو میده.right هم اینجا به معنی درست یا دقیقا هست. off the shore میشه بیرون ساحل  یا همون دریا.پس معنی میشه: من رفتم غواصی درست اونور ساحلی که  کنار هتلمه.

٧ ماه پیش