پرسش خود را بپرسید

زبان و ادبیات یک کشور تا چه اندازه می‌تواند در همدلی مردم و نجات یک ملت در صورت هجوم فرهنگ بیگانه و یا اشغال کشور، مهم و موثر باشد؟

تاریخ
٧ ماه پیش
بازدید
٦٩٥

زبان و ادبیات یک کشور تا چه اندازه می‌تواند در همدلی مردم و نجات فرهنگ و تمدن یک ملت  در صورت هجوم فرهنگ بیگانه و یا  اشغال کشور، مهم و موثر باشد؟

١٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
١

٦ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

با درود گرامی شاهین پارسا! پرسشی بجا و اندیشه برانگیز است ولی شوربختانه زبان و فرهنگ و دانش های دروغین در سر ما گذاشته اند و از این رو واژه ی تازیدن ( هجوم ) را همراهه فرهنگ می آوریم. فرهنگی، اگر فرهنگ باشد با تاخت و تاز و آفند ( هجوم ) همسو و سازگار نیست. مردمی که زبان و فرهنگ آنها راستین است، نخست یکدیگر را میبینند، می شنوند و به هم ارژ میگذارند. دوم در برابر تاخت، تازش و آفند بیگانه به پشتیبانی همدیگر برمیخیزند تا دشمن را از سرزمین خود برانند هتا اگر بمیرند.

٢٥٨
طلایی
٠
نقره‌ای
٢
برنزی
٥
تاریخ
٣ ماه پیش

نمونه: مردم ویتنام، ژاپن و سرخپوستان آمریکا. آنچه که سرخپوستان را از زبان و فرهنگ خود دور کرد، دغلکاری و پیمانشکنی برخی از دیگر سرخپوستانی بود که از دیگر سرخپوستان برده می ساختند تا در راه خدایان خود آنها را بَرخی ( فدا ) یا کَرپان ( قربانی ) کنند و همچنین نداشتن ابزارهای جنگی پیشرفته. ادبان ( ادبیات ) خود بخشی از فرهنگ است و فرهنگ پدیده ای نیست که کسی یا کسانی بخواهند با آن به مردم خود یا بیگانه بتازند ( بهجومند ) یا آفند برآرند.

٢٥٨
طلایی
٠
نقره‌ای
٢
برنزی
٥
تاریخ
٣ ماه پیش

به باور من، مردمی که با زبان و فرهنگ راستین خود ( زبان و فرهنگی که همدیگر را به نیکی دریابند و به یکدیگر زیان نرسانند ) بیگانه شده اند، هرگز روی خوشی و آزادی را نخواهند دید. نمونه: همه ی مردمانی که وابسته به دین ها و مردمداری ( سیاست ) های دروغین اَستند.

٢٥٨
طلایی
٠
نقره‌ای
٢
برنزی
٥
تاریخ
٣ ماه پیش

زبان و ادبیات یک نقش بسیار مهم در حفظ و نگهداری هویت فرهنگی یک ملت ایفا می‌کنند و می‌توانند در مقابله با هجوم فرهنگ بیگانه و نجات فرهنگ و تمدن ملت تأثیرگذار باشند. دلایل این تأثیر عبارتند از:

  1. حفظ هویت فرهنگی: زبان و ادبیات به عنوان نمایندگان اصلی فرهنگ یک ملت، تاریخ، ارزش‌ها، و هویت مردم از اهمیت بسزایی برخوردارند. این زبان و ادبیات می‌توانند در حفظ و نگهداری هویت فرهنگی ملت نقش اساسی ایفا کنند.
  2. توسعه ذهنی و انسانی: ادبیات به عنوان یک مکمل مهم به علوم و دانش‌های دیگر، توانایی تفکر، خلاقیت، و پیشرفت ذهنی افراد را تقویت می‌کنند. این مسائل می‌توانند در توسعه فردی و اجتماعی افراد تأثیرگذار باشند.
  3. مقابله با هجوم فرهنگی بیگانه: ادبیات و زبان می‌توانند وسیله‌ای برای مقابله با هجوم فرهنگی بیگانه و حفظ فرهنگ و تاریخ ملت باشند. با تقویت و ترویج ادبیات و زبان خود، می‌توان از ملتی پایدار و متمایز حمایت کرد.
  4. تقویت ارتباط اجتماعی: زبان و ادبیات به عنوان وسایل ارتباطی اهمیت زیادی دارند و می‌توانند ارتباطات انسانی و اجتماعی را تقویت کنند.
  5. ترویج مقدسات و ارزش‌ها: ادبیات و شعر می‌توانند ارزش‌ها و مقدسات فرهنگی و مذهبی را به مردم منتقل کنند و افراد را به رفتارهای متعالی تر ترغیب کنند.

به عنوان نتیجه، زبان و ادبیات تأثیرگذاری بسیار زیادی بر روی ملت و جامعه دارند و می‌توانند در حفظ و تقویت هویت فرهنگی و مقابله با هجوم فرهنگی بیگانه کمک کنند. این نکته مهم است که می‌بایست حمایت از زبان و ادبیات خود را جدی بگیریم و آن‌ها را در طول زمان حفظ کنیم.

٤,٨٦٥
طلایی
٢
نقره‌ای
٥٩
برنزی
٢٠
تاریخ
٧ ماه پیش

درود

دیدگاه جناب خوش  خلق سیما درست است پیرو دیدگاه ایشان، فرهنگ و زبان کهن یونانی در آناتولی را نیز می توان نمونه آورد که پس از چیرگی سلجوقها بر آنان، فرهنگ هلنی  کم کم از میان رفت و آنها را ترکزبان کردیا چیرگی اسپانیاییها در آمریکای جنوبی که فرهنگ وزبان پیشرفته مایایی را نابود ساخت.

 ولی این چیرگیِ قومی به این سادگیها هم   زمینه ساز دگردیسی زبانِ سرزمینِ گشوده شده  نخواهد شد بلکه کنشگرهای دیگری باید همزمان باشند که مایه این دگرگونی را فراهم کنند.

از آن میان   دگرش آیین ومذهب مردمِ سرزمینِ گرفته شده و گرایش آنان  به دین فروگیران(اشغالگران)،  بسی و به فراوانی  کارساز و پرنمود است:

 گرایش قبطیان مسیحی به اسلامی که عرب به مصر برد همزمان با چیرگی تازیان بر آن کشور، 

گرایش یونانیان مسیحی به اسلامی که سلجوقیان ترک به آناتولی بردند و همزمانی با چیرگی ترکان بر آناتولی،  

همزمانی چیرگی  اسپانیاییها در آمریکای جنوبی و گرایش به آیین ترسایی در میان بومیان مایایی،  

چیرگی قزلباشان علوی در آذربایگان(در زمان صفوی) و اجبار بومیان پهلوی زبان و سنی مذهبِ آذری به گرویدن به مذهب شیعه ی قزباشها 

و و و   همزمانی این دو  کنشگر یعنی چیرگی سیاسی و دگرش مذهبی به مذهب اشغالگران، برجسته ترین کارسازان در دگرگونی زبانی خواهد بود.

ولی چرا زبان ایرانیان عربی نشد؟

آیا تنها شهریگری و فرهنگ وادبیات  ایران بود که  بازدارنده این دگرش زبانی شد؟

یعقوب لیث صفار در سده سوم هجری دست نشانده های تازیان را از ایران بیرون راند و زبان پارسی را دوباره روامند ساخت و سرایندگان پارسی زبان را پشتیبانی نمود  پس از  وی نیز سامانیان همین راه را پی گرفتندو  نیز کشورداران پس از سامانی.

در پی همین پشتیبانیها، فرزانگان و سرایندگان بسیار بزرگی از دل ادب ایرانزمین سربرآوردند که برخی از آنها همکنون هم نه تنها مایه  سرافرازی ادب ودانش پارسی که  مایه بالندگی فرهنگ و دانش جهانی  و انگیزه بخش برای پیشرفت ادبیات مردم جهان هستند.

وهمین  پاسخِ پرسش کاربر گرامی جناب پارسا هم هست که اگر   زبان و ادبیات یک کشور  در گذر زمان دچار ایستایی و درجا زدن نگردد و روند پویایی و شکوفایی خود را پی بگیرد در برابر تازش فرهنگهای بیگانه ایستادگی کرده و حتا در زمان اشغال کشور، امیدبخش برای رهایی مردمش خواهد بود.

با سپاس

٣٤,٤٤٢
طلایی
٤
نقره‌ای
١٥٣
برنزی
٣٤٣
تاریخ
٧ ماه پیش

تجربه های تاریخی نشان داده  نمی تواند تاثیر چندانی در سرنوشت یک ملت داشته باشد اگر  نخبگان جامعه خودفروخته و سودجو باشند ،  نمونه های قابل مشاهده از بین رفتن فرهنگ غنی و باستانی مصر پس از اشغال شدن به دست اعراب و یا حتی از بین رفتن زبان فارسی در برهه ای از تاریخ پس از اشغال اعراب و نمونه هایی دیگر در  سراسر جهان

٢,٥٦٤
طلایی
٠
نقره‌ای
١٦
برنزی
٢٠٦
تاریخ
٧ ماه پیش

پاسخ شما