adventurist

جمله های نمونه

1. The ultimate adventurist and survival expert will be guiding you with exclusive film, photos, illustrations, quizzes, quotes and interactive tools.
[ترجمه گوگل]ماجراجوی نهایی و متخصص بقا شما را با فیلم، عکس ها، تصاویر، آزمون ها، نقل قول ها و ابزارهای تعاملی منحصر به فرد راهنمایی می کند
[ترجمه ترگمان]متخصص زنده ماندن و متخصص زنده ماندن، شما را با فیلم، عکس، تصاویر، quizzes، quotes و ابزارهای تعاملی هدایت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We must avoid adopting any adventurist policies towards the middle peasants.
[ترجمه گوگل]ما باید از اتخاذ هرگونه سیاست ماجراجویی در قبال دهقانان متوسط ​​خودداری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از اتخاذ هر گونه سیاست های adventurist نسبت به کشاورزان میانی اجتناب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We must avoid adopting any adventurist policies towards middle and small industrialists and merchants.
[ترجمه گوگل]ما باید از اتخاذ هرگونه سیاست ماجراجویانه در قبال صنعتگران و بازرگانان متوسط ​​و کوچک پرهیز کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از اتخاذ هر گونه سیاست های adventurist نسبت به صنعتگران و بازرگانان کوچک و کوچک اجتناب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I did not think that this is adventurist actions.
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کردم که این اقدامات ماجراجویانه باشد
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم که این کار adventurist باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The next day the Communist Party denounced the demonstration as the act of pampered adventurists.
[ترجمه گوگل]روز بعد حزب کمونیست تظاهرات را به عنوان اقدام ماجراجویان متنعم محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]روز بعد، حزب کمونیست این تظاهرات را به عنوان عمل لوس adventurists محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Obviously, not really severe punishment, has built the hotbed for some business's adventurist actions.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که مجازات نه چندان شدید، بستری برای اقدامات ماجراجویانه برخی کسب و کارها شده است
[ترجمه ترگمان]واضح است که، نه واقعا تنبیه شدید، محل بستری برای برخی از اقدامات adventurist تجاری را ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But with regard to specific problems and specific enemies, if we DO not take them seriously, we shall commit adventurist errors.
[ترجمه گوگل]اما با توجه به مشکلات خاص و دشمنان خاص، اگر آنها را جدی نگیریم، مرتکب خطاهای ماجراجویی خواهیم شد
[ترجمه ترگمان]اما با توجه به مشکلات خاص و دشمنان خاص، اگر آن ها را جدی نگیرد، مرتکب خطاهای adventurist می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. THERE IS little evidence that China wishes to jeopardize its burgeoning affluence by adventurist attempts to contest American hegemony.
[ترجمه گوگل]شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد چین می‌خواهد ثروت رو به رشد خود را با تلاش‌های ماجراجویانه برای مقابله با هژمونی آمریکا به خطر بیندازد
[ترجمه ترگمان]شواهد کمی وجود دارد مبنی بر اینکه چین قصد دارد قدرت شکوفایی خود را از طریق تلاش های adventurist برای رقابت بر استیلای آمریکا به خطر اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All Sandhurst officer candidates have to take part in an adventurist training course, be it scuba diving, sailing or rock climbing.
[ترجمه گوگل]همه کاندیداهای افسر سندهرست باید در یک دوره آموزشی ماجراجویی شرکت کنند، خواه غواصی، قایقرانی یا صخره نوردی
[ترجمه ترگمان]تمام داوطلبان Sandhurst Sandhurst باید در دوره آموزشی adventurist شرکت کنند، غواصی، غواصی، قایقرانی یا صخره نوردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• an adventurist is someone who is willing to take risks or act illegally in order to gain an advantage.
adventurist policies, methods, or ideas are risky, and are designed to take advantage of a bad situation.

پیشنهاد کاربران

جسور، بی باک
ماجراجو، بی پروا، بی باک، بی مبالات، بی ملاحظه، حادثه جو، ماجراگرا

بپرس