afflux

/ˈæflʌks//ˈæflʌks/

معنی: ریزش، جریان، انبوهی
معانی دیگر: جریان ناگهانی (مثلا ریزش ناگهانی خون به مغز)، ناگه ریزی، ناگه ریزش

جمله های نمونه

1. River water ceaselessly in afflux cabin, passengers are panic - stricken.
[ترجمه گوگل]آب رودخانه بی وقفه در کابین سرازیر شده، مسافران وحشت زده هستند
[ترجمه ترگمان]آب رودخانه بدون وقفه در کابین afflux، مسافران دچار وحشت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Exterior element has: The stability of the afflux of foreign capital and foreign trade prices.
[ترجمه گوگل]عنصر بیرونی دارای: ثبات هجوم سرمایه خارجی و قیمت تجارت خارجی است
[ترجمه ترگمان]عنصر خارجی: ثبات سرمایه گذاران خارجی و قیمت های تجارت خارجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The component afflux China of global each district, assemble in many works with low cost.
[ترجمه گوگل]اجزای چین از هر منطقه جهانی سرازیر می شود، در بسیاری از کارها با هزینه کم مونتاژ می شود
[ترجمه ترگمان]اجزای تشکیل دهنده هر منطقه در چین در بسیاری از کارها با هزینه کم مونتاژ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. International crosses a state group and each country foreign trader in succession afflux Shanghai market.
[ترجمه گوگل]اینترنشنال از یک گروه ایالتی عبور می کند و هر کشوری تاجر خارجی متوالی از بازار شانگهای سرازیر می شود
[ترجمه ترگمان]سازمان بین المللی از یک گروه دولتی و هر یک از این کشورها در بازار شانگهای به عنوان یک تاجر خارجی عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Chinese farmer is finding out a road oneself: Large quantities of farmers are ceaseless afflux city.
[ترجمه گوگل]کشاورز چینی خودش یک جاده پیدا می‌کند: تعداد زیادی از کشاورزان شهر هجوم بی‌وقفه هستند
[ترجمه ترگمان]کشاورز چینی در حال یافتن راهی برای خود است: مقادیر زیادی از کشاورزان شهر afflux هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریزش (اسم)
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide, influx, afflux, affusion, diffusion, spray, leak, slump, leakage, flux, gush, effusion, outflow, intinction, perfusion, rheumatism

جریان (اسم)
inset, ooze, flow, progress, fluor, action, current, stream, course, going, income, rede, afflux, circulation, circuit, gush, effluvium, efflux, outflow, tide

انبوهی (اسم)
afflux, density, congestion, bushiness, luxuriance

تخصصی

[عمران و معماری] بالا آمدن سطح آب - خیزآب - پنگاب
[زمین شناسی] بالاآمدن سطح آب، خیز آب، پنگاب
[آب و خاک] خیزاب، ارتفاع برگشت آب

انگلیسی به انگلیسی

• current, flowing, streaming

پیشنهاد کاربران

بپرس