appeal to

جمله های نمونه

1. He tried to appeal to their finer feelings .
[ترجمه گوگل]او سعی کرد به احساسات خوب آنها متوسل شود
[ترجمه ترگمان]سعی کرد به احساسات finer متوسل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The book will appeal to young readers.
[ترجمه گوگل]این کتاب برای خوانندگان جوان جذاب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این کتاب برای خوانندگان جوان جذاب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The party needs to broaden its appeal to voters.
[ترجمه گوگل]حزب باید جذابیت خود را برای رای دهندگان گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]حزب باید درخواست خود را به رای دهندگان افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I appeal to all like-minded people to support me.
[ترجمه سعیده] من از همه افردی که هم نظر هستند درخواست میکنم حمایت کنند
|
[ترجمه گوگل]از همه همفکران می خواهم از من حمایت کنند
[ترجمه ترگمان]من از همه کسانی که minded دارند، درخواست می کنم که از من حمایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If traipsing around shops does not appeal to you, perhaps using a catalogue will.
[ترجمه گوگل]اگر گشت و گذار در مغازه ها برای شما جذاب نیست، شاید با استفاده از کاتالوگ این کار را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]اگر فروشگاه های اطراف مغازه ها از شما درخواست استیناف نکنند، شاید استفاده از یک کاتالوگ به شما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It may also appeal to the latent chauvinism of many ordinary people.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است شوونیسم نهفته بسیاری از مردم عادی را به خود جلب کند
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است به تعصبات نهفته بسیاری از مردم عادی نیز متوسل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This book will definitely appeal to teenagers and young adults.
[ترجمه گوگل]این کتاب قطعا برای نوجوانان و جوانان جذاب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این کتاب قطعا برای نوجوانان و جوانان جذاب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their policies appeal to the broad mass of the population.
[ترجمه گوگل]سیاست های آنها برای توده های وسیع جمعیت جذاب است
[ترجمه ترگمان]سیاست های آن ها نسبت به توده گسترده مردم اعتراض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They made a direct appeal to the government for funding.
[ترجمه گوگل]آنها مستقیماً از دولت برای تأمین بودجه درخواست کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک درخواست مستقیم از دولت برای تامین بودجه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The two disputing countries decided not to appeal to arms.
[ترجمه گوگل]دو کشور مناقشه تصمیم گرفتند به سلاح متوسل نشوند
[ترجمه ترگمان]دو کشور در این بحث تصمیم گرفتند که به سلاح اعتراض نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The residents hope that an appeal to reason will end the rioting.
[ترجمه گوگل]ساکنان امیدوارند که توسل به عقل به شورش پایان دهد
[ترجمه ترگمان]ساکنان امیدوارند که درخواست استیناف به این شورش خاتمه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We made an appeal to the villagers for money to build the bridge.
[ترجمه گوگل]ما از روستاییان تقاضای پول برای ساخت پل کردیم
[ترجمه ترگمان]ما از روستائیان تقاضای پول کردیم تا پل را بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I appeal to you to vote against him.
[ترجمه گوگل]من از شما می خواهم به او رای دهید
[ترجمه ترگمان] من التماس می کنم که تو بهش رای بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This sort of life is not calculated to appeal to a young man of 20.
[ترجمه گوگل]این نوع زندگی برای یک جوان 20 ساله محاسبه نشده است
[ترجمه ترگمان]این نوع زندگی برای جذب یک مرد جوان ۲۰ ساله محاسبه نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He will appeal to the state for an extension of unemployment benefits.
[ترجمه گوگل]او از دولت برای تمدید مزایای بیکاری درخواست خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او از دولت درخواست خواهد کرد که مزایای بیکاری را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make an appeal to; request for help or information to

پیشنهاد کاربران

Appeal to the heart
به دل میشینه
توسل به
سه معنای
appeal to:
1. To ask for something, usually in an urgent or pleading manner
2. To spark one's interest or appreciation.
3. To resonate with one's specific interests or feelings.

جذابیت داشتن برای
جذب کردن
متوسل شدن به
درخواست کردن
به دل نشستن
مورد پسند بودن
کالینز دیکشنری:
Another word for appeal to someone: attract, interest, draw, please, invite
جذاب بودن، علاقه داشتن، جلب توجه کردن،
to attract or interest somebody
جذابیت داشتن برای
to be interesting or attractive to someone

بپرس