asterism


معنی: نشان ستاره، صورت فلکی، هر چیزی شبیه ستاره، برج، دستهای از ستارگان، روشنایی و نور، بشکل ستارهء پنج پر
معانی دیگر: (نجوم) دسته ای ستاره (کوچکتر از: استارگان constellation)، (کانی شناسی) طرح ستاره مانند که در اثر نور در برخی بلورها ظاهر می شود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in printing, three asterisks arranged in a triangle, used to call attention to a passage of text.

(2) تعریف: a luminous starlike figure that reflected or transmitted light produces in some crystals.

جمله های نمونه

1. The space asterism spot, is the angel eye.
[ترجمه گوگل]نقطه اختر فضا، چشم فرشته است
[ترجمه ترگمان]نقطه صورتواره، چشم فرشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Teapot is a particularly famous asterism – pattern of stars that is not a constellation.
[ترجمه گوگل]قوری یک ستاره خاص معروف است - الگوی ستارگانی که یک صورت فلکی نیستند
[ترجمه ترگمان]The یک صورتواره به ویژه معروف به ستاره است که یک صورت فلکی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An asterism is a star formation that is not an officially recognized constellation.
[ترجمه گوگل]ستاره‌شناسی به شکل ستاره‌ای گفته می‌شود که یک صورت فلکی رسمی شناخته نشده است
[ترجمه ترگمان]صورتواره تشکیل ستاره است که یک صورت فلکی شناخته شده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In Greek myth, the Big Dipper asterism represents the hindquarters and tail of the constellation Ursa Major, the Great Bear.
[ترجمه گوگل]در اسطوره یونانی، ستاره دب اکبر نمایانگر قسمت عقبی و دم صورت فلکی خرس بزرگ، خرس بزرگ است
[ترجمه ترگمان]در افسانه یونانی، ملاقه بزرگ، نیم تنه عقبی و دم صورت فلکی خرس بزرگ (خرس بزرگ)را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These brilliant stars make up the huge asterism known as the Summer Triangle.
[ترجمه گوگل]این ستاره های درخشان ستاره بزرگی را تشکیل می دهند که به عنوان مثلث تابستانی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]این ستارگان درخشان، صورتواره بزرگ معروف به مثلث تابستان را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Modern stargazers sometimes mistake it for the asterism known as the Little Dipper.
[ترجمه گوگل]ستارگان مدرن گاهی اوقات آن را با ستاره ای که به نام دب کوچک شناخته می شود اشتباه می گیرند
[ترجمه ترگمان]stargazers مدرن گاهی اوقات آن را برای یک صورتواره که به نام ملاقه کوچک شناخته می شود اشتباه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Northern Cross is what's called an asterism, or recogniazable pattern within a constellation.
[ترجمه گوگل]صلیب شمالی چیزی است که به آن ستاره شناسی یا الگوی قابل تشخیص در یک صورت فلکی می گویند
[ترجمه ترگمان]صلیب شمالی چیزی است که یک صورتواره نامیده می شود، یا الگوی recogniazable در صورت فلکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. First, locate the prominent Teapot asterism in the constellation Sagittarius the Archer.
[ترجمه گوگل]ابتدا ستاره قوری برجسته در صورت فلکی کماندار کماندار را پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]اول، یک صورتواره برجسته برجسته در صورت فلکی برج قوس را پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It isn't far from the graceful Circlet asterism in the constellation Pisces.
[ترجمه گوگل]دور از ستاره دایره برازنده در صورت فلکی حوت نیست
[ترجمه ترگمان]این ماهی از یک صورتواره زیبا که در صورت فلکی ماهی قرار دارد، فاصله ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But it is the brightest star at the left of this well-composed, starry mosaic spanning about 23 degrees across the northern sky asterism dubbed the Little Dipper.
[ترجمه گوگل]اما این درخشان‌ترین ستاره در سمت چپ این موزاییک پر ستاره و خوش ترکیب است که حدود 23 درجه در سراسر آسمان شمالی اختر موسوم به دب کوچک قرار دارد
[ترجمه ترگمان]اما روشن ترین ستاره در سمت چپ این مجموعه زیبا و پر ستاره است که در حدود ۲۳ درجه در سراسر صورتواره آسمان شمالی، ملاقه کوچک نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نشان ستاره (اسم)
star, asterisk, asterism

صورت فلکی (اسم)
asterism, constellation

هر چیزی شبیه ستاره (اسم)
asterism

برج (اسم)
house, pinnacle, month, asterism, constellation, tower, pylon, steeple

دستهای از ستارگان (اسم)
asterism

روشنایی و نور (اسم)
asterism

بشکل ستارهء پنج پر (اسم)
asterism

تخصصی

[زمین شناسی] طویل شدگی بلور شناسی) طویل شدگی نقاط پراش لاوه که در نتیجه دگرریختی بلوری داخلی، بوسیله بلورهای منفرد ایستا ایجاد می شود. اندازه محدوده حاصل از نقاط لاوه بوسیله زاویه فضایی ای تعیین می شود که خطوط عمود بر هر یک از مجموعه سطوح شبکه ای پراشنده (پراش کننده) آن را تشکیل میدهند، این زاویه با افزایش دگرریختی بلوری افزایش می یابد که میزان آن با نقاط طویل شده افزایش می یابد. میزان طویل شدگی به صورت شاخص های دگرریختی در بلورها کاربرد دارد که در معرض تنش کند یا شدید (امواج ناگهانی) قرار گرفته اند.

انگلیسی به انگلیسی

• three asterisks arranged in the shape of a triangle (in printed text)

پیشنهاد کاربران

asterism ( نجوم )
واژه مصوب: صورتوارۀ فلکی
تعریف: شکل بارزی در آسمان متشکل از چند ستاره که بخشی از یک یا چند صورت ‏فلکی است|||متـ . صورتواره
نور روشنایی زندگی
پیکر واره آسمانی ، صورت واره آسمانی

بپرس