attacked


معنی: مبتلا

جمله های نمونه

1. he attacked his task with determination
با اراده کار دشوار خود را آغاز کرد.

2. he attacked materialism with passion
او با شورمندی به ماده گرایی حمله کرد.

3. he attacked me indirectly and by innuendo
او به طور غیرمستقیم و با ایما و اشاره مرا مورد حمله قرار داد.

4. he attacked me with a knife
او با چاقو به من حمله ور شد.

5. he attacked the bigger boy with the desperation of a cornered cat
با بی پروایی گربه ای که در بن بست گیر کرده باشد به پسر بزرگتر از خودش حمله ور شد.

6. he attacked the enemy on both flanks
از هر دو جناح به دشمن حمله ور شد.

7. he attacked women to satisfy his lust
برای اقناع شهوت خود به زن ها حمله می کرد.

8. lions attacked him, and we pulled his mangled body out of the cage
شیران به او حمله کردند و ما جسد از هم دریده ی او را از قفس بیرون کشیدیم.

9. pirates attacked the ship and took everyone captive
دزدان دریایی به کشتی حمله کردند و همه را به اسارت گرفتند.

10. they attacked the barbed-wire perimeter of our bunkers
آنها به محدوده سنگرهای ما که با سیم خاردار محصور شده بود حمله کردند.

11. they attacked us and we retaliated
آنها به ما حمله کردند و ما تلافی کردیم.

12. they attacked us by land, air, and sea
از زمین و هوا و دریا به ما حمله کردند.

13. they attacked us, swinging swords and axes
در حالی که شمشیر و تبر در هواتکان می دادند به ما حمله ور شدند.

14. they attacked with additional vigor
آنان با شدت بیشتر حمله کردند.

15. we attacked in spite of the enemy's superior strength
علیرغم نیروی برتر دشمن (به آنها) حمله کردیم.

16. our forces attacked the enemy and then retired to their positions
نیروهای ما به دشمن حمله نمودند و سپس به مواضع خود بازگشتند.

17. she was attacked by a shark
کوسه ای او را مورد حمله قرار داد.

18. the disease attacked him suddenly
ناگهان دستخوش بیماری شد.

19. the enemy attacked mehran
دشمن به مهران یورش برد.

20. we first attacked the leading boat
اول از همه به ناو پیشرو حمله کردیم.

21. we were attacked by a nest of mosquitos
انبوهی پشه به ما حمله ور شدند.

22. enemy positions were attacked repeatedly
مواضع دشمن مکررا مورد حمله قرار گرفتند.

23. extraterrestrial creatures that attacked our planet
موجودات فرازمینی که به کره ی ما حمله ور شدند

24. the enemy planes attacked both the civil and military installations
هواپیماهای دشمن هم به تاسیسات کشوری و هم لشکری،حمله کردند.

25. when the other kids attacked me, my brother wouldn't lift a hand
وقتی که سایر بچه ها به من حمله ور می شدند برادرم اصلا کمکم نمی کرد.

26. a band of outlaws that attacked and plundered caravans
یک دسته یاغی که به کاروان ها حمله می کردند و آنها را می چاپیدند

27. the lambs that strayed were attacked by wolves
بره هایی که از گله جدا شده بودند مورد حمله ی گرگان قرار گرفتند.

28. in the middle of the jungle we were attacked by savages
در وسط جنگل مورد حمله ی وحشیان قرار گرفتیم.

29. he feinted a movement to the left but suddenly attacked toward the right
او وانمود کرد که می خواهد به چپ برود ولی ناگهان به طرف راست حمله کرد.

مترادف ها

مبتلا (صفت)
given, suffering, stricken, attacked, overtaken

پیشنهاد کاربران

Land - based Japanese aircraft again attacked.
مرکز رسانه ای غزه، برج الشروق، دوباره هدف حمله قرار گرفت.
گذشته attack که یعنی حمله کردن و گذشته اش میشه حمله کرد یا حمله کرده بود= attacked
مورد حمله ( واقع شدن/قرار گرفتن )

بپرس