acrylic

/əˈkrɪlɪk//əˈkrɪlɪk/

معنی: آکریلیک
معانی دیگر: وابسته به اسید اکریلیک و فرآورده های مشتق از آن، وابسته به اسیدهای اولفین، به فرمول کلی cnh2n-2o2، وابسته به صمغ اکریلیک (که در رنگ پلاستیک و الیاف به کار می رود)، وابسته به اسید اکریلیک و فرآوردههای مشتق از آن وابسته به اسیدهای اولفین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or characteristic of the corrosive liquid, acrylic acid.
اسم ( noun )
• : تعریف: a synthetic fiber, resin, or paint made from acrylic acid or its derivatives.

جمله های نمونه

1. Acrylic fabrics are both warm and washable.
[ترجمه گوگل]پارچه های اکریلیک هم گرم و هم قابل شستشو هستند
[ترجمه ترگمان]پارچه های Acrylic هم گرم و هم قابل شستشو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Acrylic paint is quick-drying but impermanent.
[ترجمه گوگل]رنگ اکریلیک سریع خشک می شود اما دائمی نیست
[ترجمه ترگمان]رنگ Acrylic خشک و خشک است، اما impermanent است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Acrylic paints can be used to create large, flat blocks of colour.
[ترجمه گوگل]از رنگ های اکریلیک می توان برای ایجاد بلوک های رنگی بزرگ و مسطح استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]رنگ های Acrylic می توانند برای ایجاد بلوک های آپارتمانی بزرگ و پهن استفاده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Grounds include traditional white lead primer, alkyd primer, acrylic primer, oil emulsion grounds and gesso.
[ترجمه گوگل]زمینه ها شامل پرایمر سنتی سرب سفید، پرایمر آلکیدی، پرایمر اکریلیک، پودر امولسیون روغن و ژسو می باشد
[ترجمه ترگمان]زمینه ها شامل مواد اولیه سفید سربی، پرایمر alkyd، پرایمر acrylic، زمین های امولسیون نفت و gesso هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many techniques are available with acrylic paints, so there is not one type of brush suitable for all acrylic techniques.
[ترجمه گوگل]بسیاری از تکنیک ها با رنگ های اکریلیک در دسترس هستند، بنابراین یک نوع قلم مو مناسب برای تمام تکنیک های اکریلیک وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تکنیک ها با رنگ های اکریلیک در دسترس هستند، بنابراین یک نوع قلم مناسب برای همه تکنیک های آکریلیک ساخته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most of these are water-based acrylic paints, are quick drying and have a low odour.
[ترجمه گوگل]اکثر این رنگ‌های اکریلیک بر پایه آب هستند، سریع خشک می‌شوند و بوی کمی دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر اینها رنگ های اکریلیک مبتنی بر آب هستند، خشک می شوند و بوی بدی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The main advantage of using acrylic like a watercolour is that once it is applied, it dries to be water-resistant.
[ترجمه گوگل]مزیت اصلی استفاده از اکریلیک مانند آبرنگ این است که پس از اعمال، خشک می شود تا در برابر آب مقاوم باشد
[ترجمه ترگمان]مزیت اصلی استفاده از اکریلیک مثل a این است که وقتی به کار گرفته شود، خشک و خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Acrylic paint can sometimes clog a brush because it dries quickly.
[ترجمه گوگل]رنگ اکریلیک گاهی اوقات به دلیل خشک شدن سریع قلم مو را مسدود می کند
[ترجمه ترگمان]رنگ Acrylic گاهی می تواند یک برس را مسدود کند چون به سرعت خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Over recent years, acrylic paints and synthetic brushes have been developed.
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، رنگ های اکریلیک و برس های مصنوعی توسعه یافته اند
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، رنگ های اکریلیک و brushes مصنوعی ایجاد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For small objects, acrylic has pretty much replaced wood.
[ترجمه گوگل]برای اجسام کوچک، اکریلیک تقریباً جایگزین چوب شده است
[ترجمه ترگمان]برای اشیا کوچک، اکریلیک جای چوب بسیار کمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Selection of liquid acrylic paints of various viscosities.
[ترجمه گوگل]انتخاب رنگ های اکریلیک مایع با ویسکوزیته های مختلف
[ترجمه ترگمان]انتخاب رنگ های اکریلیک مایع از رنگ های مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The flow of paint was well-controlled. Acrylic paint can sometimes clog a brush because it dries quickly.
[ترجمه گوگل]جریان رنگ به خوبی کنترل شده بود رنگ اکریلیک گاهی اوقات به دلیل خشک شدن سریع قلم مو را مسدود می کند
[ترجمه ترگمان]جریان رنگ به خوبی کنترل شده بود رنگ Acrylic گاهی می تواند یک برس را مسدود کند چون به سرعت خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some acrylic easels are rigid with prongs or lips to hold the object.
[ترجمه گوگل]برخی از سه پایه های اکریلیک با شاخک ها یا لبه هایی سفت هستند تا جسم را نگه دارند
[ترجمه ترگمان]برخی از سه پایه های acrylic با prongs و یا لبه ای برای نگه داشتن شی، سخت و سخت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The balance is covered by an acrylic housing which gives normal visibility and access to all controls.
[ترجمه گوگل]تعادل توسط یک محفظه اکریلیک پوشانده شده است که دید عادی و دسترسی به تمام کنترل ها را می دهد
[ترجمه ترگمان]این تعادل توسط یک خانه آکریلیک پوشانده شده که قابلیت دید طبیعی و دسترسی به همه کنترل ها را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

آکریلیک (اسم)
acrylic

تخصصی

[شیمی] 1- وابسته به اسید آکریلیک و فرآورده هاى مشتق از آن 2- وابسته به اسیدهاى اولفین، به فرمول کلی 2O2-CnH2n 3- وابسته به صمغ آکریلیک (که در رنگ پلاستیک و الیاف به کار می رود) 4- fiber acrylic 5- painting acrylic
[پلیمر] ماده پلیمریزه شده از آکریلونیتریل، نوعی از الیاف بشرساخته که ترموپلاستیک بوده و در قالیریزی(casting)، قالبگیری و صنعت پوشش دهی مورد استفاده قرار می گیرد

انگلیسی به انگلیسی

• acrylic resin; artist's paint containing acrylic resin; painting done with this type of paint; acrylic fiber
of or containing acrylic acid (chemistry)
acrylic is a material manufactured by a chemical process.

پیشنهاد کاربران

1. مربوط به اَکریل، آکریلی ( بازرگانی )
2. در جمع موادِ آکریلیک
acrylic fibre
الیافِ آکریل
شفاف
یک نوع رنگ

بپرس