blender

/ˈblendər//ˈblendə/

معنی: ماشین مخصوص مخلوط کردن
معانی دیگر: (شخص یا دستگاه) آمیزگر، مخلوط کننده، سرشتگر

جمله های نمونه

1. The two liquids homogenized in the blender.
[ترجمه گوگل]این دو مایع در مخلوط کن همگن شدند
[ترجمه ترگمان] دوتا مایعات توی مخلوط کن مونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two liquids homogenised in the blender.
[ترجمه گوگل]این دو مایع در مخلوط کن همگن شدند
[ترجمه ترگمان] دوتا مایعات توی مخلوط کن مونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dribble the hot mixture slowly into the blender.
[ترجمه گوگل]مخلوط داغ را به آرامی در مخلوط کن بریزید
[ترجمه ترگمان]مخلوط گرم را به آرامی درون مخلوط کن فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We've got a juicer, a blender, a coffee grinder - in fact all manner of kitchen gadgetry.
[ترجمه گوگل]ما یک آبمیوه‌گیری، یک مخلوط‌کن، یک آسیاب قهوه داریم - در واقع همه انواع وسایل آشپزخانه
[ترجمه ترگمان]ما یک juicer، یک مخلوط کن و یک قهوه coffee در حقیقت آشپزخانه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Combine the milk and eggs in a blender.
[ترجمه گوگل]شیر و تخم مرغ را در مخلوط کن بریزید
[ترجمه ترگمان]شیر و تخم مرغ را با مخلوط کن ترکیب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Put the mixture into a blender or food processor and blend until smooth.
[ترجمه گوگل]مخلوط را در مخلوط کن یا غذاساز بریزید و هم بزنید تا یکدست شود
[ترجمه ترگمان]مخلوط را در مخلوط کن و یا مخلوط کن بریزید و تا وقتی که صاف شود مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Puree the strips in a blender with the oil until creamy and emulsified.
[ترجمه گوگل]نوارها را در مخلوط کن با روغن پوره کنید تا کرمی و امولسیون شوند
[ترجمه ترگمان]این نوارها را در یک مخلوط کن بدون روغن تا زمان خامه ای و کرم مرطوب نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pour over dry ingredients, cover and whirl in blender for about 1 minute.
[ترجمه گوگل]روی مواد خشک بریزید و روی آن را بپوشانید و حدود 1 دقیقه در مخلوط کن بچرخانید
[ترجمه ترگمان]مواد اولیه را بریزید، پوشش دهید و در یک دقیقه در مخلوط کن چرخشی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All madeiras are blended and the blender is an artist, giving the blend its distinctive characteristics.
[ترجمه گوگل]همه مادیراها مخلوط می شوند و مخلوط کن یک هنرمند است که به ترکیب ویژگی های متمایز آن را می دهد
[ترجمه ترگمان]تمام madeiras مخلوط می شوند و مخلوط کن یک هنرمند است و ویژگی های متمایز آن را با هم ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A hand blender that was sold out.
[ترجمه گوگل]مخلوط کن دستی که تمام شد
[ترجمه ترگمان]یه مخلوط کن دستی که فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With a processor or blender, smoked fish pates are ready in minutes.
[ترجمه گوگل]با یک پردازنده یا مخلوط کن، خمیر ماهی دودی در عرض چند دقیقه آماده است
[ترجمه ترگمان]با یک پردازنده یا مخلوط کن، ماهی دودی در عرض چند دقیقه آماده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With a pastry blender, cut in butter until mixture resembles coarse crumbs.
[ترجمه گوگل]با یک مخلوط کن شیرینی پزی، کره را برش دهید تا مخلوط شبیه خرده های درشت شود
[ترجمه ترگمان]با مخلوط کن به هنگام خوردن شیرینی، کره را برید تا مخلوط شبیه نان زبر و زبر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Process in a blender or processor until smooth; then rub the soup through a sieve to remove the pea skins.
[ترجمه گوگل]آن را در مخلوط کن یا پردازنده تا زمانی که یکدست شود پردازش کنید سپس سوپ را از صافی بمالید تا پوست نخود گرفته شود
[ترجمه ترگمان]فرآیند در یک مخلوط کن و یا پردازنده را تا بعد از آن صاف کنید؛ سپس سوپ را از طریق غربال تمیز کنید تا پوست نخود را پاک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I used my handy immersion blender, being careful to leave some chunks intact.
[ترجمه گوگل]من از مخلوط کن غوطه وری دستی خود استفاده کردم و مراقب بودم که چند تکه دست نخورده باقی بماند
[ترجمه ترگمان]از مخلوط کن handy استفاده کردم و مراقب بودم که بعضی از تکه های بزرگ را دست نخورده باقی بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cut in margarine, using pastry blender or crisscrossing two knives, until mixture resembles fine crumbs.
[ترجمه گوگل]مارگارین را با استفاده از مخلوط کن شیرینی پزی یا دو چاقو روی هم بزنید تا مخلوط شبیه خرده های ریز شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مخلوط کن، از مخلوط کن استفاده کنید و یا دو چاقو را قطع کنید، تا این که مخلوط شبیه crumbs خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماشین مخصوص مخلوط کردن (اسم)
blender

تخصصی

[شیمی] مخلوط کن
[نساجی] مخلوط کن - مخلوط ساز
[پلیمر] مخلوط کن

انگلیسی به انگلیسی

• mixer, something which merges two substances
a blender is a machine used in the kitchen for mixing liquids and soft foods together at high speed.

پیشنهاد کاربران

دستگاه مخلوط کن میوه
blender ( عمومی )
واژه مصوب: مخلوط‏کن
تعریف: وسیله‏ای برای نرم و مخلوط کردن مواد غذایی
یعنی مخلوط کن
یا دستگاهی برای مخلوط کردم مواد
electric mixing machine
مخلوط کن برقی
همزن می شود Mixer.
معنی Blender همان �مخلوط کن� است.
همزن

مخلوط کن
همزن آشپزخانه

بپرس