be on the mend

پیشنهاد کاربران

( محاوره ) [ بیمار، هوا، وضع، کاسبی] : رو به بهبود بودن، در حال بهترشدن بودن
رو به بهبودی، در حال خوب شدن، در حال شفا یافتن، بهتر شدن مثال She's been ill with the flu but she's on the mend now او بخاطر آنفولانزا ناخوش احوال بوده اما الان بهتر شده، ( یا داره خوب میشه ) .

بپرس