billed

/ˈbɪld//bɪld/

معنی: دارای نوک، ثبت شده در صورتحساب یا لیست
معانی دیگر: منقاردار

جمله های نمونه

1. they are billed to appear on the stage together
قرار است با هم بر صحنه ظاهر شوند.

2. Some patients are receiving what has been billed as a revolutionary treatment.
[ترجمه گوگل]برخی از بیماران چیزی را دریافت می کنند که به عنوان یک درمان انقلابی اعلام شده است
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران آنچه را که به عنوان یک درمان انقلابی در نظر گرفته شده است دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was billed as the new Tom Cruise.
[ترجمه گوگل]او به عنوان تام کروز جدید معرفی شد
[ترجمه ترگمان]تام کروز جدید نام داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The businessman was billed for delinquent taxes.
[ترجمه گوگل]این تاجر به دلیل مالیات های معوق اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این تاجر مالیات های delinquent را پرداخت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The management billed the play for a week.
[ترجمه گوگل]مدیریت نمایشنامه را برای یک هفته صورتحساب داد
[ترجمه ترگمان]مدیریت این نمایش را برای یک هفته مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was billed for equipment that I didn't order.
[ترجمه گوگل]برای تجهیزاتی که سفارش ندادم صورتحساب دریافت کردم
[ترجمه ترگمان]برای وسایلی که سفارش نداده بودم، می گشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The young author was billed as 'the new Beckett'.
[ترجمه گوگل]نویسنده جوان به عنوان "بکت جدید" نامگذاری شد
[ترجمه ترگمان]نویسنده جوان به عنوان کارآگاه جدید به نام بکت نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was billed to play the Red Queen in Snow White.
[ترجمه گوگل]او قرار شد در فیلم سفید برفی نقش ملکه سرخ را بازی کند
[ترجمه ترگمان]او برای بازی با ملکه قرمز در وایت سفید مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A new actress was billed for next week.
[ترجمه گوگل]یک بازیگر جدید برای هفته آینده اعلام شد
[ترجمه ترگمان]یک بازیگر جدید هفته آینده در این شهر کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The concert was billed as 'A Night of Magic'.
[ترجمه گوگل]این کنسرت با عنوان "یک شب جادویی" نامگذاری شد
[ترجمه ترگمان]کنسرت به عنوان یک شب سحر و جادو شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She is billed to appear as Jane.
[ترجمه گوگل]او قرار است در نقش جین ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان جین به اینجا آمده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You will be billed monthly for the service.
[ترجمه گوگل]صورتحساب این سرویس به صورت ماهانه از شما دریافت خواهد شد
[ترجمه ترگمان]شما ماهیانه به شما خدمت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new actor was billed for this week.
[ترجمه گوگل]بازیگر جدید برای این هفته صورت حساب داده شد
[ترجمه ترگمان]این هنرپیشه تازه کار در این هفته به اینجا آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was billed to speak on 'China-Yesterday and Today'.
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد در مورد "چین-دیروز و امروز" صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او در مورد چین - دیروز و امروز صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Johnson was billed to speak at two conferences.
[ترجمه گوگل]از جانسون خواسته شد در دو کنفرانس سخنرانی کند
[ترجمه ترگمان]جانسون در دو کنفرانس صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارای نوک (صفت)
billed

ثبت شده در صورتحساب یا لیست (صفت)
billed

انگلیسی به انگلیسی

• charged

پیشنهاد کاربران

be billed as=to advertise or describe sb or sth in a particular way, especially to make them sound interesting or important= macmillandictionary. com
be billed as = به عنوان . . . تبلیغ شدن

بپرس