black spot

جمله های نمونه

1. The accident happened on a notorious black spot on the A4
[ترجمه گوگل]این تصادف در یک نقطه سیاه بدنام در A4 اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]تصادف در نقطه سیاه بدنامی در A۴ به وقوع پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This corner is an accident black spot.
[ترجمه گوگل]این گوشه یک نقطه سیاه تصادف است
[ترجمه ترگمان] این گوشه یه لکه سیاه تصادفی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That corner is a notorious accident black spot .
[ترجمه گوگل]آن گوشه یک نقطه سیاه تصادف بدنام است
[ترجمه ترگمان]اون گوشه، یه جای notorious
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The one black spot on the horizon is that the team's sponsorship will be reduced next year.
[ترجمه گوگل]یک نقطه سیاه در افق این است که حمایت مالی تیم در سال آینده کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]تنها نقطه سیاه در افق این است که حمایت این تیم در سال آینده کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As she moved to obey, the black spot of the gun followed her unerringly across the sitting room.
[ترجمه گوگل]همانطور که او برای اطاعت حرکت می کرد، نقطه سیاه اسلحه او را بدون اشتباه در اتاق نشیمن دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]در همان حال که او می خواست اطاعت کند، خال سیاه اسلحه او را در اتاق نشیمن دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If some one puts the Black Spot on Zeneca, nothing is going to make the price perk up in the short term.
[ترجمه گوگل]اگر کسی نقطه سیاه را روی Zeneca قرار دهد، هیچ چیز در کوتاه مدت باعث افزایش قیمت نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر کسی خال سیاه را روی Zeneca قرار دهد، هیچ چیز به سمت بالا بردن قیمت در کوتاه مدت نخواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jim, if I get the black spot, you go to that doctor.
[ترجمه گوگل]جیم، اگر لکه سیاه گرفتم، پیش آن دکتر برو
[ترجمه ترگمان]جیم، اگه من خال سیاه گیر بیارم تو برو پیش دکتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both sexes have a small black spot in the midline at the base of the tail stalk.
[ترجمه گوگل]هر دو جنس دارای یک لکه سیاه کوچک در خط وسط در پایه ساقه دم هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد یک نقطه سیاه کوچک در وسط وسط دماغه شاخ دار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A pathogen of black spot of citrus limon is primary identified by some observations and fungi cultivations of slices of ground infested leaves or fruits.
[ترجمه گوگل]پاتوژن لکه سیاه لیمو مرکبات اولیه توسط برخی از مشاهدات و کشت قارچ برش هایی از برگ ها یا میوه های آلوده به زمین شناسایی می شود
[ترجمه ترگمان]پاتوژن لکه سیاه مرکبات، اولیه با برخی مشاهدات و قارچ ها ناشی از برش برگ ها یا میوه ها مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Every family cooking - pot has a black spot.
[ترجمه گوگل]هر خانواده آشپزی - قابلمه دارای یک نقطه سیاه است
[ترجمه ترگمان]هر خانواده آشپزی یک نقطه سیاه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Accident black spot ahead! Drive with care!
[ترجمه گوگل]نقطه سیاه تصادف در پیش است! با احتیاط رانندگی کنید!
[ترجمه ترگمان]نقطه سیاه تصادفی جلو افتاد! با احتیاط حرکت کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Various chloasma, cyasma, black spot, sun spot, low-grade peeling spot, various biogliph, anti-sallow, desalinate the low-grade freckle, and those have symptoms of melanin formation.
[ترجمه گوگل]کلواسمای مختلف، سیاسما، لکه سیاه، لکه های خورشیدی، لکه های لایه برداری با درجه پایین، بیوگلیف های مختلف، ضد شوره، نمک زدایی کک و مک با درجه پایین، و علائم تشکیل ملانین را دارند
[ترجمه ترگمان]chloasma مختلف، cyasma، خال سیاه، نقطه خورشید، نقطه peeling کم، biogliph مختلف، نمک زدایی از anti با درجه پایین، و آن هایی که دارای علایم of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An immediate cold water souse may remove the black spot from your shirt.
[ترجمه گوگل]آب سرد فوری ممکن است لکه سیاه را از روی پیراهن شما پاک کند
[ترجمه ترگمان]آب سرد آنی ممکن است نقطه سیاه پیراهن شما را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Provincial administration was equally black spot.
[ترجمه گوگل]مدیریت استان نیز به همان اندازه نقطه سیاه بود
[ترجمه ترگمان]فرمانداری استان به همان اندازه خال سیاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a black spot on a road is a place where accidents often happen.
a black spot is an area of a country where a particular situation is especially bad.

پیشنهاد کاربران

نقطه پرحادثه در جاده
منطقه ی حادثه خیز ( در جاده ها ) , منظقه ی پرتصادف ( در جاده ها ) , منطقه ی پرمعضل ( جایی که مشکلات آن از سایر نواحی بیشتر است یا مشکلات آن ناحیه بیشتر از حدمعمول است . ) . a place or area where there are more problems than usual
جاده مرگ - منطقه حادثه خیز
لکه و خال سیاه مرکبات

بپرس