bristle with


1- از چیزهای تیز و شق (مثل مو یا نیزه و غیره) پوشیده بودن، 2- (انگلیس - عامیانه) مملو بودن از، پر بودن از

جمله های نمونه

1. The battlefield was bristled with guns.
[ترجمه گوگل]میدان جنگ مملو از تفنگ بود
[ترجمه ترگمان]میدان جنگ با تفنگ پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His grey moustache bristled with importance.
[ترجمه گوگل]سبیل‌های خاکستری‌اش پر از اهمیت بود
[ترجمه ترگمان]سبیل خاکستری رنگش با اهمیت سیخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The whole subject bristles with problems.
[ترجمه گوگل]کل موضوع پر از مشکلات است
[ترجمه ترگمان]همه سوژه از مشکلات براق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His lies made her bristle with rage.
[ترجمه گوگل]دروغ‌هایش او را از خشم برانگیخت
[ترجمه ترگمان]His او را از خشم پر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The helicopter hovered above them bristling with machine guns.
[ترجمه گوگل]هلیکوپتر با مسلسل بالای سر آنها معلق بود
[ترجمه ترگمان]هلیکوپتر بالای سر آن ها با مسلسل پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. John pushed back his chair, bristling with rage.
[ترجمه گوگل]جان صندلی خود را به عقب هل داد، در حالی که از عصبانیت بریده می شد
[ترجمه ترگمان]جان صندلیش را به عقب هل داد، از شدت خشم سیخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His hair bristled with anger.
[ترجمه گوگل]موهایش از عصبانیت پر شده بود
[ترجمه ترگمان]موهای او از خشم سیخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The newspapers bristled with tributes to the general.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها پر از ادای احترام به ژنرال بودند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها را با خراج به ژنرال نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was a Sunday morning and the city was bristled with people.
[ترجمه گوگل]صبح یکشنبه بود و شهر مملو از جمعیت بود
[ترجمه ترگمان]صبح روز یکشنبه بود و شهر با مردم مخالف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This job bristles with difficulties.
[ترجمه گوگل]این شغل با مشکلاتی همراه است
[ترجمه ترگمان]این شغل با مشکلاتی رو به رو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The staff bristle with efficiency.
[ترجمه گوگل]پرسنل با کارایی موی سر می کنند
[ترجمه ترگمان]کارکنان با کارایی مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The problem bristles with difficulties.
[ترجمه گوگل]مشکل با مشکلاتی همراه است
[ترجمه ترگمان]مشکل از مشکلات براق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Control panels bristled with up to thirty-five switches and buttons as if the housewife-technologist required the skills of an airline pilot.
[ترجمه گوگل]پانل‌های کنترل با حداکثر سی و پنج کلید و دکمه پر شده بودند، به گونه‌ای که گویی یک زن خانه‌دار-تکنولوژیست به مهارت‌های یک خلبان هواپیمایی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که این زن خانه دار نیاز به مهارت های خلبان هواپیمایی داشته باشد، کنترل پنل با سی و پنج کلید و دکمه تنظیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Loose orange heaps, recently dropped, steaming, that bristled with straw.
[ترجمه گوگل]تپه‌های نارنجی شل، که اخیراً ریخته شده، بخار می‌شوند، که پر از کاه است
[ترجمه ترگمان]روی توده های orange که تازه از آن بخار بیرون افتاده بود، از کاه خیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

میخکوب شدن
مثلا
Bristle with fear ؛ از ترس میخکوب شدن
Bristle with anger ؛ از عصبانیت میخکوب شدن

بپرس