brought forward


منقول ازصفحه پیش

جمله های نمونه

1. It was panic stations when the deadline was brought forward by a week.
[ترجمه نسیم] این موقعیتی اضطراب آور بود که مهلت یک هفته جلو افتاده بود.
|
[ترجمه گوگل]زمانی که مهلت یک هفته جلوتر آمد، ایستگاه های وحشت بود
[ترجمه ترگمان]زمانی که این مهلت یک هفته به تعویق افتاد، این ایستگاه ها وحشت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The general manager brought forward a new reform plan on the personnel system for the company.
[ترجمه گوگل]مدیر کل یک طرح اصلاحی جدید در سیستم پرسنلی برای شرکت ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]مدیر کل طرح اصلاحات جدیدی را در سیستم پرسنل برای شرکت به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A credit balance of $ 100 was brought forward from his June account.
[ترجمه گوگل]موجودی اعتباری 100 دلاری از حساب ژوئن او آورده شد
[ترجمه ترگمان]یک حساب اعتباری ۱۰۰ دلاری از حساب ماه ژوئن او آورده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lawyer brought forward some new reasons.
[ترجمه گوگل]وکیل دلایل جدیدی را مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]وکیل برخی دلایل جدید را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lawyer brought forward some new evidences against the murder.
[ترجمه گوگل]وکیل شواهد جدیدی علیه قتل ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]وکیل یک مدرک جدید برای قتل پیش آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The meeting has been brought forward from 10 May to 3 May.
[ترجمه گوگل]این نشست از 10 اردیبهشت تا 3 اردیبهشت برگزار شده است
[ترجمه ترگمان]این نشست از ۱۰ مه تا ۳ می برگزار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A credit balance of $50 was brought forward from his September account.
[ترجمه گوگل]موجودی اعتباری 50 دلاری از حساب سپتامبر او آورده شد
[ترجمه ترگمان]یک حساب اعتباری ۵۰ دلاری از حساب کاربری خود در ماه سپتامبر آورده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She brought forward proposals for a new school building.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاداتی را برای ساختمان مدرسه جدید ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او طرح های پیشنهادی برای یک ساختمان مدرسه جدید را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The meeting's been brought forward to Thursday.
[ترجمه گوگل]این جلسه به روز پنجشنبه موکول شده است
[ترجمه ترگمان]جلسه پنجشنبه به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The government has brought forward new proposals to tackle the problem of increasing crime.
[ترجمه گوگل]دولت پیشنهادهای جدیدی را برای مقابله با مشکل افزایش جرم ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت طرح های جدیدی را برای مقابله با مشکل افزایش جرم مطرح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The elections were brought forward by three months.
[ترجمه گوگل]انتخابات سه ماه به جلو کشیده شد
[ترجمه ترگمان]انتخابات توسط سه ماه به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The final examination will be brought forward to June instead of July.
[ترجمه گوگل]امتحان نهایی به جای جولای به ژوئن ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]آخرین معاینه به جای ماه ژوئیه به ماه ژوئن موکول خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Last week, Sainsbury brought forward its Christmas trading statement in an effort to counter concerns it would issue a profits warning.
[ترجمه گوگل]هفته گذشته، Sainsbury بیانیه معاملات کریسمس خود را در تلاش برای مقابله با نگرانی هایی که در مورد صدور یک هشدار سود ارائه می دهد، ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته، Sainsbury بیانیه تجاری کریسمس خود را در تلاش برای مقابله با نگرانی های مربوط به یک هشدار سود مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pregnant women directive was brought forward in one form by the Commission.
[ترجمه گوگل]دستورالعمل زنان باردار به یک شکل توسط کمیسیون ارائه شد
[ترجمه ترگمان]دستور العمل زنان باردار به یک شکل از سوی کمیسیون مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• transferred from one page to another (accounting); brought to the front or closer to the front; raised, introduced (an issue)

پیشنهاد کاربران

بپرس