bunsen burner

/ˈbʌnsənˈbɝːnər//ˈbʌnsənˈbɜːnə/

(شیمی) چراغ گازی کوچک که شعله ی داغ و آبی رنگی دارد، چراغ بونزن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a cylindrical burner, used in laboratories, that has holes at the bottom where air enters, mixes with gas, and produces a hot blue flame.

جمله های نمونه

1. It is not some kind of Bunsen Burner that can be turned on and off at will.
[ترجمه گوگل]این نوعی از Bunsen Burner نیست که بتوان آن را به دلخواه روشن و خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]این یک نوع of نیست که بتواند آن را روشن و خاموش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bunsen burners, Petri dishes, retorts and test tube holders winked enticingly.
[ترجمه گوگل]مشعل‌های بونسن، ظروف پتری، قفل‌ها و نگهدارنده‌های لوله آزمایش به طرز اغواکننده‌ای چشمک می‌زدند
[ترجمه ترگمان]burners Bunsen، پتری Petri، retorts و دارندگان لوله تست به enticingly چشمک زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. During those breaks tea was brewed over Bunsen burners, and he sat back and answered questions.
[ترجمه گوگل]در آن استراحت‌ها، چای روی مشعل‌های بونسن دم می‌شد، و او عقب نشست و به سؤالات پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]هنگام صرف چای گرم شده بود و او نشسته بود و به سوال ها جواب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I need to light my Bunsen burner.
[ترجمه گوگل]من باید مشعل Bunsen خود را روشن کنم
[ترجمه ترگمان]باید Bunsen رو روشن کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bunsen burner hissed softly on one of the many long, black, polished stone - like counters.
[ترجمه گوگل]مشعل بونسن به آرامی روی یکی از سنگ های بلند، سیاه و صیقلی - شبیه پیشخوان خش خش کرد
[ترجمه ترگمان]مشعل را به نرمی روی یکی از سنگ های بزرگ سیاه و براق مانند پیشخوان صدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then, with a Bunsen burner, the surface is thoroughly seared.
[ترجمه گوگل]سپس با یک مشعل Bunsen، سطح را کاملاً سرخ می کنند
[ترجمه ترگمان]سپس با شعله Bunsen، سطح به طور کامل سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bunsen burner invented by German chemist Robert Bunsen.
[ترجمه گوگل]مشعل بونسن توسط شیمیدان آلمانی رابرت بونسن اختراع شد
[ترجمه ترگمان]مشعل Bunsen توسط شیمیدان آلمانی رابرت Bunsen اختراع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fire up the Bunsen burner.
[ترجمه گوگل]مشعل بونسن را روشن کنید
[ترجمه ترگمان]مشعل Bunsen رو روشن کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You will learn how to use scientific apparatus such as test tubes, beakers and Bunsen burners.
[ترجمه گوگل]نحوه استفاده از دستگاه های علمی مانند لوله های آزمایش، بشر و مشعل های Bunsen را یاد خواهید گرفت
[ترجمه ترگمان]شما یاد می گیرید چطور از دستگاه علمی مانند لوله های آزمایش، beakers و burners روشن استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He waylaid Stella in the paint-frame where she had been sent to boil rabbit glue on the Bunsen burner.
[ترجمه گوگل]او استلا را در قاب رنگی که او را برای جوشاندن چسب خرگوشی روی مشعل بونسن فرستاده بودند، گذاشت
[ترجمه ترگمان]او در کمین استلا در قاب نقاشی بود جایی که او برای boil rabbit در مشعل Bunsen فرستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I personally think this is as idiotic as waving a bunsen burner around while having a row.
[ترجمه گوگل]من شخصاً فکر می‌کنم این به همان اندازه احمقانه است که با تکان دادن یک مشعل بونسن در حین ردیف کردن
[ترجمه ترگمان]من شخصا فکر می کنم این مثل این است که فکر کنم این around مثل این است که دست زدن به یک ردیف شاخ و برگ داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ten sample bars suspended vertically were ignited by a Bunsen burner.
[ترجمه گوگل]ده میله نمونه که به صورت عمودی آویزان شده بودند توسط یک مشعل Bunsen مشتعل شدند
[ترجمه ترگمان]ده میله نمونه که به صورت عمودی معلق شده اند، توسط یک مشعل روشن آتش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You will hear Miss Wang give instructions on how to use a Bunsen burner.
[ترجمه گوگل]می شنوید که خانم وانگ دستورالعمل هایی در مورد نحوه استفاده از مشعل Bunsen ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]شما خواهید شنید که دوشیزه وانگ از مشعل Bunsen استفاده می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] چراغ گازى کوچک که شعله ى داغ و آبی رنگی دارد، چراغ بونزن - چراغ گازى کوچک که شعله ى داغ و آبی رنگی دارد، چراغ بونزن
[زمین شناسی] چراغ بونزن چراغ بونزن منبع استانداردی است که در آزمایشگاه برای تولید گرما استفاده می شود. یک شیمیدان آلمانی به نام roberts bunsen آنرا طراحی نمود که به عنوان تجهیز کمکی اسپکتروسکوپ یا طیف سنجی در آزمایشگاه مورد استفاده قرار می گیرد.
[پلیمر] چراغ گاز بنسن

انگلیسی به انگلیسی

• small gas burner used in laboratory experiments
a bunsen burner is a small gas burner used for heating things in laboratories.

پیشنهاد کاربران

Bunsen burner ( n ) ( bʌnsn ˌbərnər ) =an instrument used in scientific work that produces a hot gas flame
bunsen burner

بپرس