buy time


(در مقابل کاری یا چیزی) وقت اضافه به دست آوردن

جمله های نمونه

1. The union leaders are trying to buy time by prolonging the negotiations.
[ترجمه گوگل]رهبران اتحادیه تلاش می کنند با طولانی کردن مذاکرات زمان بخرند
[ترجمه ترگمان]رهبران این اتحادیه سعی دارند با طولانی کردن مذاکرات، زمان را بخرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He tried to buy time by saying he hadn't been well.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با گفتن اینکه حالش خوب نیست وقت بخرد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با گفتن بگوید که حالش خوب نبوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The negotiators kept the gunman talking to buy time for the hostages.
[ترجمه گوگل]مذاکره کنندگان مرد مسلح را برای خرید زمان برای گروگان ها مشغول صحبت کردند
[ترجمه ترگمان]مذاکره کنندگان این مرد مسلح را نگه داشتند تا برای گروگان ها زمان بخرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Better to buy time with covert operations and the steady working of violence, crime and racketeering than to risk vote-endangering controversy.
[ترجمه گوگل]بهتر است با عملیات مخفیانه و کار مداوم خشونت، جنایت و دزدی وقت بخرید تا اینکه خطر جنجال هایی که رای را به خطر می اندازد
[ترجمه ترگمان]بهتر است زمان را با عملیات پنهان و کار مداوم خشونت، جنایت و اخاذی در مقایسه با خطر رای دادن به خطر بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By holding up the Harrison trial, Bradley could buy time for Maskelyne to produce proof positive supporting the lunar distance method.
[ترجمه گوگل]با به تعویق انداختن محاکمه هریسون، بردلی می‌توانست برای ماسکلین زمان بخرد تا اثبات مثبتی برای حمایت از روش فاصله قمری ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]با برگزاری دادگاه هریسون، بردلی می تواند زمان خود را برای تولید Maskelyne جهت حمایت مثبت از روش فاصله قمری، خریداری نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Napster Inc. tried to buy time with a series of legal appeals ahead of the hearing by U. S.
[ترجمه گوگل]شرکت Napster سعی کرد با یک سری درخواست‌های قانونی قبل از جلسه استماع توسط U S
[ترجمه ترگمان]شرکت Napster تلاش کرد که زمانی را با مجموعه ای از درخواست های قانونی پیش از دادرسی سال، خریداری کند اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Note about above, according to market demand to buy time.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید در مورد بالا، با توجه به تقاضای بازار برای خرید زمان
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید، مطابق با تقاضای بازار برای خرید زمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Can we hold'em in the safe room to buy time?
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم آنها را در اتاق امن نگه داریم تا زمان بخریم؟
[ترجمه ترگمان]میتونیم اونا رو تو اتاق امن نگه داریم تا زمان بخریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are trying to buy time by prolonging the negotiations.
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کنند با طولانی کردن مذاکرات زمان بخرند
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش می کنند که با طولانی کردن مذاکرات، زمان را بخرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All the negotiations are part of his plan buy time to gain more support.
[ترجمه گوگل]تمام مذاکرات بخشی از برنامه اوست که برای جلب حمایت بیشتر زمان بخرد
[ترجمه ترگمان]تمام مذاکرات بخشی از برنامه او برای کسب حمایت بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He tried to buy time by talking.
[ترجمه گوگل]سعی کرد با حرف زدن وقت بخرد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با حرف زدن زمان را بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To buy time is too long for the treatment of development and corrosion caused certain problems.
[ترجمه گوگل]برای خرید زمان برای درمان توسعه بیش از حد طولانی است و خوردگی باعث مشکلات خاصی می شود
[ترجمه ترگمان]زمان خرید بسیار طولانی است زیرا درمان خوردگی و خوردگی موجب مشکلات خاصی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She tried to buy time by doing a lot of talk.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با صحبت های زیاد وقت بخرد
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد با انجام کاره ای زیادی زمان را بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Buy ( yourself ) time
برای خود وقت گذاشتن
To delay an event temporarily so as to have longer to
to deliberately make more time for yourself to do something, for example by delaying a decision

زمان خریدن

بپرس