barometric

/ˌbærəˈmetrɪk//ˌbærəˈmetrɪk/

معنی: وابسته به سنجش فشار هوا
معانی دیگر: وابسته به سنجش فشار هوا

جمله های نمونه

1. the limits of barometric variation
حدود دگرسانی بارومتری

2. Boiling points vary according to the barometric or atmospheric pressure.
[ترجمه گوگل]نقطه جوش بر اساس فشار هوا یا فشار اتمسفر متفاوت است
[ترجمه ترگمان]نقاط جوش با توجه به فشار جوی یا جوی تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are several barometric pressure water bottles on the tea table in his drawing room.
[ترجمه گوگل]چند بطری آب با فشار هوا روی میز چای در اتاق پذیرایی او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]چندین بطری آب فشار جوی بر روی میز چای در اتاق پذیرایی او وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was more a barometric condition.
[ترجمه گوگل]این بیشتر یک شرایط فشارسنجی بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر فشار هوا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By default, the Kestrel will record the barometric pressure and other settings hourly.
[ترجمه گوگل]به طور پیش فرض، Kestrel فشار هوا و سایر تنظیمات را هر ساعت ثبت می کند
[ترجمه ترگمان]به طور پیش فرض، kestrel فشار جوی و سایر تنظیمات ساعت را ضبط خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A barometric altimeter indicates height above sea level or some other selected elevation.
[ترجمه گوگل]ارتفاع سنج فشارسنج ارتفاع بالاتر از سطح دریا یا برخی از ارتفاعات انتخاب شده دیگر را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]A جوی ارتفاع بالاتر از سطح دریا و یا برخی از ارتفاع انتخاب شده دیگر را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The application of detecting high frequency barometric pulse isdiscribed.
[ترجمه گوگل]کاربرد تشخیص پالس فشارسنج فرکانس بالا شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]کاربرد ردیابی پالس barometric فرکانس بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The barometric pressure thirty point zero eight and rising.
[ترجمه گوگل]فشار بارومتری سی نقطه صفر هشت و در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]فشار جوی سی و هشت نقطه صفر و در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The relationship between this barometric efficiency and phase lag and the other parameters of well-aquifer system are discussed.
[ترجمه گوگل]رابطه بین این راندمان فشارسنجی و تاخیر فاز و سایر پارامترهای سیستم آبخوان چاه مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین این efficiency جوی و تاخیر فاز و دیگر پارامترهای سیستم آبخوان مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Barometric price leadership is distinguished by change in the identity of the leader.
[ترجمه گوگل]رهبری قیمت بارومتریک با تغییر در هویت رهبر متمایز می شود
[ترجمه ترگمان]رهبری قیمت Barometric با تغییر در هویت رهبر متمایز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Since the material of atmospheric condenser, barometric discharge pipe, pump casing of follow-up water ring vacuum pump, impeller, and moisture tank was upgraded and anticorrosive p. . .
[ترجمه گوگل]از آنجایی که متریال کندانسور اتمسفر، لوله تخلیه بارومتریک، پوشش پمپ خلاء حلقه آب، پروانه و مخزن رطوبت ارتقا یافته و ضد خوردگی است
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که مواد کندانسور اتمسفر، لوله تخلیه جوی، بدنه پمپ دارای پمپ خلا، پمپ خلا، پروانه، و مخزن رطوبت در حال ارتقا و anticorrosive p بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The barometric brake system is the most familiar power servo brake system.
[ترجمه گوگل]سیستم ترمز فشارسنجی آشناترین سیستم ترمز سروو قدرت است
[ترجمه ترگمان]سیستم ترمز جوی the سیستم ترمز دستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Abstract: The application of detecting high frequency barometric pulse isdiscribed.
[ترجمه گوگل]چکیده: کاربرد تشخیص پالس فشارسنج با فرکانس بالا شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]چکیده: کاربرد ردیابی پالس barometric فرکانس بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Barometric Altimeter and Inertial Measurement Unit presentation.
[ترجمه گوگل]ارتفاع سنج بارومتریک و واحد اندازه گیری اینرسی
[ترجمه ترگمان]Barometric Altimeter و ارایه واحد اندازه گیری Inertial
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به سنجش فشار هوا (صفت)
barometric, barometrical

تخصصی

[مهندسی گاز] وابسته به سنجش فشارهوا
[ریاضیات] فشاری

انگلیسی به انگلیسی

• concerning atmospheric pressure, pertaining to a barometer

پیشنهاد کاربران

بپرس